کرشمگی
By arash babaiee
داستانهایی به نثر به عاشقانگی ....
کرشمگیFeb 14, 2019
حَظِّ پاییز
[کِرِشْمِگی]
حظّ_پاییز
سالم آغاز شد به پاییزت نه فقط سال من سال هر دل به او داده ای بند پاییزت است،با هر نَم پاییزی دوباره دلش هُری میریزد بند بند وجودش به بند میکشند اورا که چرا بند کسی نیست دلت که حَظّ پاییز اگر دلت بند نباشد پَشیزی نمی اَرزد
روزگار این کرشمه به تاریخ
١١ آبان ۱۳۹٥
داستان "حظ پاييز"
كرشمه يازدهم (شروع فصل دوم)
نويسنده ، خوانش و موسيقي : آرش بابايي
همخوان : شقايق موسوي
استوديو ويدئو گيم
ميكس و مستر : شاهين پژهان
مدت زمان پخش : "١٨:'١٦
كرشمه يازدهم، همراه با اين مطلع از تورج نگهبان:
غمگین چو پاییزم از من بگذر
شعری غم انگیزم از من بگذر
@kereshmegii
خیالنامه (قسمت سوم)
خیالنامه
قسمت سوم (کور_گره)
نویسنده و روای: #آرش_بابایی
دلم برایتان میسوزد! دلم برای همهی شما که میبینید میسوزد
شما هیچ وقت عاشق نمیشوید، یا بهتر بگویم به قول خودت شکل دُرُست دوست داشتن را و دوست داشته شدن را نمیفهمید
شما در پیچ و خم صورتید و چشمهایتان نمیگذارد دل به دلی بدهید.
رویایی که در ستون خیالنامه کیهان و ابتدای این قسمت میشنوید واقعیست و پاسخ یکی از نامههاییست که برای آدرسهای ناشناس پاکت و پست میشوند..
کرشمه و کرشمگی یک کالای فرهنگی است که با خریده شدنِ اختیاریاش پای و توان ادامه خواهد داشت.
hamibash.com/kereshmegii
لینک پیغام ناشناس برای ارسال آدرس و کد پستی (حتی با نام مستعار یا با نام فروغ)
https://t.me/freeUnknownMsgBot?start=aWpfRu
#کرشمگی
خیالنامه (قسمت دوم)
رویا اما بازی برندههاست.فراریست رو به رسیدن
درمان اندوهیست گیر کرده لابهلای کلاف غم انگیز نرسیدنها،رویا جادهای رنگ میکند برای راهی شدن، برای رهایی.
خیالنامه (قسمت دوم)
ویروس کو_رویا(با رویا)
نویسنده و راوی :آرش بابایی
لینک ناشناس برای ارسال آدرس و کد پستی
https://t.me/freeUnknownMsgBot?start=aWpfRu
آدرس ایمیل برای ارسال فایل صوتی رویاهایتان
arash.aghababayi@gmail.com
لینک حامی باش کرشمگی برای خرید اختیاری داستانها و کمک به کالایی فرهنگی برای ادامهی حیاتش
hamibash.com/kereshmegii
برایت نامهای خواهم نوشت تا ...
اطلاعیهی شماره دوم خیالنامه
گوش گیرهایتان را محکم کنید، این روزها شهر را ویروس بی رویایی گرفته.
ما قرار است آغاز زنجیرهی خیالبافی شهر باشیم.
شهری که بوی ترس میدهد
شهری که به خیال آدمهایِ حالا دور از هماَش زنده است.
شهری که فهمیده به آدمهایش چه سخت میگذرد اما اهل قدرتش انگار دچار فراموشی و بی خیالی رها کرده باشنداَش
، نه یک شهر که شهر به شهر ویروس این ریشه دوانده...
لینک ناشناس برای ارسال آدرس و کد پستی
https://t.me/freeUnknownMsgBot?start=aWpfRu
آدرس ایمیل برای ارسال فایل صوتی رویاهایتان
arash.aghababayi@gmail.com
لینک حامی باش کرشمگی برای خرید اختیاری داستانها
hamibash.com/kereshmegii
اطلاعیه شماره یک خیالنامه
اطلاعیه شماره یک خیالنامه
خیالنامه (قسمت اول)
ویروس کو_رویا(بی رویایی)
نویسنده و راوی :آرش بابایی
من رویا نویس شهرم!
اگر شما هم هنوز بیخیال! نشدهاید و این ویروس اندامهای روحیاِتان را از کار ننداخته به لینک ناشناس سنجاق شده آدرس و کد پستیاِتان را حتی با نام مستعار ارسال کنید
https://t.me/freeUnknownMsgBot?start=aWpfRu
برایتان نامه خواهم نوشت تا ...
آدرس ایمیل برای فرستادن فایل صوتی رویاها
arash.aghababayi@gmail.com
خیالنامه (قسمت اول)
دو عارضهی مهم و شناخته شدهی ویروس نداشتن تصویر روشن از پیش رو یا همان نداشتن رویا و از دست دادن قوهی تصور خیال است و در مواردی بسیار نادر فراموشیِ دورهای.
کودکان هیچ علائمی از ویروس نشان نمیدهند.
و انگار دوست داشتن را با فراموشی کاری نیست...
خیالنامه (قسمت اول)
ویروس کو_رویا(بی رویایی)
نویسنده و راوی :آرش بابایی
من رویا نویس شهرم!
اگر شما هم هنوز بیخیال! نشدهاید و این ویروس اندامهای روحیاِتان را از کار ننداخته به لینک تلگرامی و ناشناس سنجاق شده آدرس و کد پستیاِتان را حتی با نام مستعار ارسال کنید
https://t.me/freeUnknownMsgBot?start=aWpfRu
برایتان نامه خواهم نوشت تا ...
برای توضیحات بیشتر اطلاعیه اول خیالنامه را بشنوید.
(دوم)به شرط ياغي
سخت است لبخند به دست گرفته چسبانده روي صورت مهر به سراغش يكطرفه رفتن كه نه يكسويه دويدن
كه عاقبت عاشقت ميكنم بي وفا كه نه كم وفا...
يكطرفه، در دست تعمير است اين كارگر بي وقفه مشغول كار كه نه مشغول حال است تا نظري گر سويش شود از تو به همه زرد رويي هاي عالم بي ارزد نظري گر سويش شود از تو بي وفا كه نه كم وفا...
روزگار اين کرشمه به تاريخ
۱ اسفند ۱۳۹۶
داستان "به شرط یاغی"
كرشمه بیست و سوم
نويسنده، خوانش و موسيقي : آرش بابايي
همخوان : شقايق موسوي
استوديو آوانو
ميكس و مستر : شاهين_پژهان
کوزه: پویان توکلیان
مدت زمان پخش : "۱۲:'۲۴
كرشمه بیست و سوم، همراه با شعری از سایه
عشق شادیست
عشق آزادیست
عشق آغاز آدمی زادیست
یاغی
آمدم نبودي نشد كه بروم جايي نمانده جز امن خاطرت...
بايستم تا بيايي...باتوام كوچه به كوچه گشتمت نيافته ام هيچ از تو را...با توام آدم به آدم گشته ام نيست عين تو...با توام پرزده از ميانم درد جاي گذاشته...باتوأم برده من را با خودت باخته من را با خودم رهانيده...باتوأم...آمدم نبودي هر چه ميكنم نميشود كه بروم،جايي نمانده جز امن خاطرت،بايستم تا بيايي؟؟
بي توأم شب دراز كرده بر من،آشناي نيمه هاي شب كه هر سمت عالم انگار صورتت نقش زده اند لبخندت پخش كرده اند ميان جمع...بي تويي خبر است خبر از سختي رَه،رهي بي نشان از تو كه نشستمش كه پاي رفتنش با خود بردي انگار،بي تويي خبر است به عالمي گفت بايدش...هدر است هر آنش هدر است
روزگار این کرشمه به تاریخ
۲۵ بهمن ۱۳۹۶
داستان "یاغی"نخست
كرشمه بیست و دوم (شروع فصل پنجم)
نويسنده، خوانش و موسيقي : آرش بابايي
همخوان : شقايق موسوي
استوديو آوانو
ميكس و مستر : شاهين پژهان
تنبور: پویان توکلیان
مدت زمان پخش : "۰۵:'۲۱
بی مقصد
ميبريدم بايد زمان را از آنجا كه دست تكان دادي و دور شدنت از من آغاز عصر ديگر بود، آخرالزماني...ميبريدم بايد در اين ميان عصر،عصر نبودنت عصر نبودن ها،نه تو نه هيچ كس ديگر...
روزگار اين کرشمه به تاريخ
۱۵ اسفند ۱۳۹۶
داستان "بی مقصد"
كرشمه بیست و پنجم
نويسنده، خوانش و موسيقي : آرش بابايي
همخوان : شقايق موسوي
استوديو آوانو
ميكس و مستر : شاهين پژهان
تنبور: مصطفی محبوب مجاز
مدت زمان پخش : "۲۸:'۲۴
كرشمه بیست و پنجم، همراه با مطلعی از سعدی:
آنکه مرا آرزوست دیر مُیَسر شود
وینچه مرا در سر است عمر دراین سر شود
اعتراف
روزگار اين کرشمه به تاريخ
۳۰ آذر ۱۳۹۸
کمی بعد از آبان ۹۸ و خشمهای فروخوردهاِمان...!
دیروز چشم های تورا یادم رفت و این آغاز فاجعه بود،
انگار که کابوس ِ اُفتادنِ در خواب، آنطور
دیروز چشمهای تو را یادم رفت انگار که هزار باره آن لحظه های دستت رها کردن، آنطور
سرمایِ خیسی بر پیشانی، فرو ریختن ، گشتن اما نیافتن، دوباره گشتن، نیافتن، آنطور...
داستان "اعتراف "
كرشمه بیست و هفتم
نويسنده و خوانشگر
آرش بابايي
موسیقی : شوپن
ضبط و ادیت: شاهين پژهان
زمان پخش : ۱۳:۲۳
عِشقْ آبٰاد
برسد به دستانشان که آزادی زاده ماست نه اسیر چنگ #کج_پنداران
تاریخ این کرشمه به تاریخ بی تاریخی است.
روزگار بی روزگاری
فقط باید ثبت میشد و به همین روزها سنجاقش میکردم
اضافه سخنی نیست
بی نام و نشان فکر کن این کرشمه را ...
رهایی از چُمباتمِگی
من واقع در میدان انقلاب وامانده و متحیر از سیل خروشان و نامنظم این تعداد از گزینه های مَدِّ نظرم ، چرخ میزنم و نمیدانم چنگ بر دامن کدام یک از لولی وشان هنریه ژولیده بی اندازم، که گاهأ سازی به دوش دارند و بعضأ بوم نقاشی به دستند و گونه هایی کتاب زیر بغل میفشارند.....حس نا مأنوس یک شکارچی با ولع زیاد غوغا میکند در من که از هر طرف احاطه شده توسط شکارهایشو نمیداند تیر غمزه اش را به کدامین سو رها کند و کدام یک از پریان باب طبعش را دست بگیرد و وسط میدان_انقلاب پیشنهاد یک تانگوی رمانتیک دهد.
روزگار این کرشمه به تاریخ
١٥ تير ۱۳۹٥
داستان "#رهايي_از_چمباتمگي"
#كرشمه_دوم
نويسنده و خوانش : #آرش_بابايي
ساز و آواز : #آرش_بابايي
استوديو #آكادمي_ترانه
مسترينگ : #شاهين_پژهان
مدت زمان پخش : "٠٧:'٢٦
كرشمه دوم بر اساس اين مطلع از غزل حافظ:
ما آزموده ایم در این شـــهر بخت خویش
بیرون باید کشید ازین ورطه رخت خویش
نامه دوم (برای فردای دور)
سلام به همبستر آشنای شبهای ما و رفیقِ تو، فردای دور...
سلام بر خیال
عروسِ زیبای این میهمانیِ بد شگون که آنی لبخندش را ندزدیده از ما،ببین.
سلام بر خیال که سخاوت لبهایش به قدر بوسهایست کِش آمده تا نرسیدنی ترین آرزو ،تا تو...
نامهها مجموعهای است که چندی یکبار برای کسی یا چیزی نوشته و خوانده میشوند تا کم کم این نامهها ما را وارد یک بازی کنند که به زودی قواعد و ساختارش را اعلام میکنیم.
رویاهایت را آماده داری؟!
به زودی نامه ای برایت خواهم نوشت...
#نامهی_دوم (#برای_فردای_دور)
نویسنده وخوانش : #آرش_بابایی
سلام بر خیال
#کرشمگی
@kereshmegii
نامه اول "برای جواد"
نامه اول
نامهها زیر مجموعهای است از کرشمگی که چندی یکبار برای کسی یا چیزی نوشته و خوانده میشوند تا کم کم این نامهها ما را وارد یک بازی کنند که به زودی قواعد و ساختارش را اعلام میکنیم.
به تاریخ زمستان سخت سال نحس هزار و سیصد و نود و نه
رویاهایت را آماده داری؟!
به زودی نامه ای برایت خواهم نوشت...
نامهی اول "برای جواد"
نویسنده وخوانش : آرش بابایی
مسترینگ : شاهین پژهان
موسیقی : ErikSatie
کرشمگی
@kereshmegii
پُست عاشقی
سلام خاتون
چند دهمین نامه بیجوابم را مینویسم برایت،مینوسم که بدانی چگونه میگذرد این روزهایم بی تو اینجا روزها آتش میبارد از آسمان روی سرم تو اما دست بر نمیداری از سرم شُرِه نمیکنی کم نمیشوی آب نمی رود یادت در ذهنم اینجا شب ها طوفان سوز و سرما رد میشود از تنم تو اما دست برنمیداری از تنم سرد نمیشود خاطرت،یخ نمیزند گرمی جای دستانت
کرشمه و کرشمگی یک کالای فرهنگی است که با خریده شدنِ اختیاریاش پای و توان ادامه خواهد داشت.
لینک حامی باش ما:
hamibash.com/kereshmegii
روزگار این کرشمه به تاریخ
٢٦ مرداد ۱۳۹٥
داستان پستذعاشقي
#كرشمه_هشتم
نويسنده و خوانش : #آرش_بابايي
ساز و آواز : #آرش_بابايي
استوديو #آكادمي_ترانه
مسترينگ : #شاهين_پژهان
مدت زمان پخش : "٠٤:'١٧
كرشمه هشتم بر اساس اين مطلع از #حافظ:
زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
ناز بـــنیاد مــکن تا نـکنی بنیادم
الف-ب هستم، یک عاشق
امروز جای افیون او جاری شده در رگهایم دوباره عاشقم دوباره دلم تنگ است دیگر دلم مثلا ها را نمیخواهد یکبار دیگر نگاه به لبخندش دوای این خماری هایم است من خمار چشم خمار فلانی ام شده ام ارام ندارد درد این خماری الا به تنگ در آغوش گرفتنش
داستان " الف-ب هستم، یک عاشق
كرشمه هفدهم
نويسنده، خوانش و موسيقي : #آرش_بابايي
همخوان : #شقايق_موسوي
استوديو #ويدئو_گيم
ميكس و مستر : #شاهين_پژهان
مدت زمان پخش : "۴۶:'۳۰
#كرشمه هفدهم، همراه با قطعهای از #کوروش_یغمایی:
لیـــلا، لیـلا، لیـلا، لیـلا رو بـردن
سیا چشمـون بلند بالا رو بـردن
ز دسـت دیده و دل هر دو فریاد
که هـرچه دیــده بینه دل کنه یاد
لیــلا، لیــلا، لیـلا، لیـلا رو بـردن
بسـازم خنـجری نیشش ز فولاد
زنــم بر دیـده تا دل گـــردد آزاد
تلقین
تلقين
آدم ضعیف و قوی دروغ است،اینکه چند سال بگذرد به همه حال بدی هایت میخندی دروغ است،میترسم...یواش تر میگویم اما اینکه زمان همه چیز را حل میکند دروغ است،هست...آتش او جایی زیر خاکستر باقی میماند برای ابد... تلقین
روزگار این کرشمه به تاریخ
۲ آذر ۱۳۹٥
داستان "#تلقین"
#كرشمه_چهاردهم
بر اساس طرحی از #جواد_بیات
نويسنده ، خوانش و موسيقي : #آرش_بابايي
همخوان : #شقايق_موسوي
استوديو #ويدئو_گيم
ميكس و مستر : #شاهين_پژهان
مدت زمان پخش : "۲۳:'۱۹
#كرشمه چهاردهم، همراه با اين شعر از #قیصر_امین_پور:
این روزها که میگذرد شادم | این روزها که میگذرد شادم | که میگذرد این روزها | شادم | که میگذرد...
شهرآشوب
!فُلانی سلام
برای همه آدمها روزی شهر بهم میریزد روزی که میروی سامان ندارد اِلا به آمدنی ای سر و سامان همه تو،کاش هر آمدنی رفتنی نداشت وکاش هر رفتنی آمدنی باشد در کار،گفتی شهر را بهم بریزم برایت فلانی در من آشفته ترین شهر دنیاست این روزها کجای نقشه شهرم ایستادی که نمیبینی که نمیبینمت زمان کی است به وقت شهرت اینجا ساعتها به وقت یادت ایستاده اند معادله من معامله نمیشوی با زمان
کرشمه و کرشمگی یک کالای فرهنگی است که با خریده شدنِ اختیاریاش پای و توان ادامه خواهد داشت.
http://hamibash.com/kereshmegii
روزگار این کرشمه به تاریخ
۲۳ آذر ۱۳۹٥
داستان "#شهر_آشوبم"
#كرشمه_شانزدهم
نويسنده، خوانش و موسيقي : #آرش_بابايي
همخوان : #شقايق_موسوي
استوديو #ويدئو_گيم
ميكس و مستر : #شاهين_پژهان
مدت زمان پخش : "۲۴:'۲۵
#كرشمه شانزدهم، همراه با اين مطلع از #هوشنگ_ابتهاج:
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشـارات نظــر، نامهرسان من و توست
یادداشت نویسنده:
قرار و بیقراری از ما، عمل به وعده با شما... به وعده و پیشنهاد امشب، سر آخر یک روز قرار میگذاریم. شاید این شهر از آشوب دلهای ما، آرام گیرد...
سومین قسمت سه گانه(وضعیت سفید)
همه جواني به ساختن خاطره ميگذرد براي روزهايي كه ديگر كم پيش مي آيد اتفاقي چنان شور انگيز بيفتد كه ارزش ثبت داشته باشد در ياد،يادهايي كه بعضي هايشان را دوست داري بلند بلند ميان جمع فرياد بزني و هر دفعه براي خودت پررنگترش كني يادهايي كه چند نفري بيشتر محرم شنيدنشان نيستن و شايد براي همان ها هم قسمتي اش را قيچي كني يا حتي تغيير دهي و آخر يادهايي كه مهر و موم شده اند در قفس سينه خودت و هرازگاهي ميان انبوه تنهايي سراغي ازشان ميگيري،اين مهر و موم شده ها گاهي آه ميشوند گاهي كاش گاهي كابوس و گاهي رويا...
کرشمه و کرشمگی یک کالای فرهنگی است که با خریده شدنِ اختیاریاش پای و توان ادامه خواهد داشت.
لینک حامی باش ما:
hamibash.com/kereshmegii
روزگار این کرشمه به تاریخ
۲۷ تیر ۱۳۹۶
داستان "#وضعیت_سفید"
#كرشمه_بیست_و_یکم (پايان فصل چهارم)
نويسنده، خوانش و موسيقي : #آرش_بابايي
همخوان : #شقايق_موسوي
استوديو #آکادمی_ترانه
ميكس و مستر : #شاهين_پژهان
مدت زمان پخش : "۵۳:'۱۹
#كرشمه بیست و یکم، همراه با مطلعی از #فاضل_نظری:
هم دعا کن گره از کار تو بگشاید عشق
هم دعا کن گره تـــازه نـیــفـزایــد عشق
قایـــقی در طلب موج به دریا زد و رفت
باید از مــرگ نـتــرسید، اگر باید عشق
دومین قسمت سه گانه(وضعیت قرمز)
معشوق كه باشي دنيا به كام است يكي درميان سبز ميشود جلويتُ تو انواع شيوه ناز برايش آغاز ميكني...آري معشوقگي شيوه دارد حَد دارد انسانيت دارد يك شيطنت شيرين دل گرم كُنَك دارد غرور مي آفريند خودپسندي خلق ميكند و اگر قدر ندادني اش چندگاهي بيشتر ميهمانت نميماند...معشوق بار دارد بر دوشش بار گران يك عشق يك عاشق،معشوق نيمه بزرگتر اين بازي تلخ و شيرين است...
روزگار این کرشمه به تاریخ
۲۰ تیر ۱۳۹۶
داستان "#وضعیت_قرمز"
#كرشمه_بیستم
نويسنده، خوانش و موسيقي : #آرش_بابايي
همخوان : #شقايق_موسوي
استوديو #آکادمی_ترانه
ميكس و مستر : #شاهين_پژهان
مدت زمان پخش : "۳۹:'۱۹
#كرشمه بیستم، همراه با ابیاتی از #مولانا:
چــــو خـــیــال تــو درآید به دلــم رقص کنان
چــــه خـــیــالات دگــر مســت درآید به میان
سخنم مست و دلم مست و خیالات تو مست
هــمه بــر همــدگر افـــتــاده و بـــرهم نگران
اولین قسمت سه گانه (وضعیت آبی)
آبي بود آن روز،رنگ چشمانت،ثبت شده ،چون از آن روز يك رويا دارم اين تمام هستي من است،روياي از نزديك ديدن دوباره آبي چشمانت...
روزگار این کرشمه به تاریخ
۱۳ تیر ۱۳۹۶
سه گانه (اول)
داستان "#وضعیت_آبی"
#كرشمه_نوزدهم
نويسنده، خوانش و موسيقي : #آرش_بابايي
همخوان : #شقايق_موسوي
استوديو #آکادمی_ترانه
میکس، مستر و موسیقی الکترونیک : #شاهین_پژهان
مدت زمان پخش : "۵۲:'۲۳
#كرشمه نوزدهم، همراه با مطلعی از #هاتف_اصفهانی:
تو کمان کشیده و در کمین، که زنی به تیرم و من غَمین
همه هَمّو غــم بُود از همین، که خــدا نکــرده خـطا کنی
شبهای روشن
روزگار اين کرشمه به تاريخ
۸ فروردین ۱۳۹۶
کرشمه #شبهای_روشن
نويسنده ، خوانش و موسيقي : #آرش_بابایی
همخوان : #شقايق_موسوي
هارمونیکا (ساز دهنی) : #مجید_دافچاهی
استوديو #مایندیست
ميكس و مستر : #شاهين_پژهان
عاشق شو ارنه روزی کار جهان سرآید
شیدای رقص چشمش آنی گره گشاید
فرمان دهم/یادماندگی
فرمان نهم/ ناتمام
فرمان هشتم/بازماندگی
فرمان هفتم/شب جدایی
دروغی که چشمها نشانمان میدهند و یادها زیرش میزنند، که جدایی دروغ است ، بنگر ، هر طرف که تویی
سیمین تن شما با غصه تنها رهایمان نکردی با رویا دست به دستمان کردی
فرمان ششم/گمشدگی
۲۳ بهمن ۹۷
#ده_فرمان
#فرمان_ششم / #گمشدگی
نويسنده و خوانش : #آرش_بابایی
میکس و مستر : #شاهین_پژهان
موسیقی :
#Zbigniew_Preisner
او منم که گمشده ، چراغ روشن میشود و تصویر کودکی را نشان میدهد که بی وقفه در شب میدود ولی از جایی که هست تکان نمیخورد ، نوجوان میشود میدود اما نمیرسد ، جوان میشود اما پیدا نه ،شک میکند به دویدن ، ادامه میدهد ، به #تو میرسد ، می ایستد ،#مرد میشود و حالا تصویر #دست های توست ، میخواهد محکم بگیردشان ، چراغ خاموش میشود و دستهایش عین شمع شُرّه میکند ...
#خواب ها جایی از ما هستند که #من واقعی را نشانمان میدهند ...
فرمان پنجم/کاش بودنت
تو طرز خنده هایت طوریست که انگار از ازل قرار بوده آدمیان با چشمهایشان گفتگو کنند و زبان کج راهه بوده...