کتاب رضاشاه اثر صادق زیباکلام
By Saeid Adli
کتاب صوتی رضاشاه نوشته صادق زیبا کلام در کانال تلگرامشان و با گویندگی خود ایشان منتشر شده است. از آنجایی که پادکست گوگل بستر مناسبتری برای گوش کردن به کتابهای صوتی فراهم میکند، این مجموعه را دوباره منتشر میکنم. هدف در درجه اول راحتی خودم برای گوش کردن قسمتها بود. در عین حال دیگرانی هم که علاقهمندند ممکن است از این مجموعه استفاده کنند. البته واضح است که ۱) انتشار این مجموعه به معنی تایید این کتاب و یا نویسنده آن نیست، ۲) تمام حقوق مادی و معنوی این اثر متعلق به نویسنده آن است.
توضیح: جناب زیباکلام تصمیم به ادامه انتشار کتاب گرفتند بنابراین قسمتهایی که صدای ایشان نیست حذف شدهاند.
توضیح: جناب زیباکلام تصمیم به ادامه انتشار کتاب گرفتند بنابراین قسمتهایی که صدای ایشان نیست حذف شدهاند.
کتاب رضاشاه اثر صادق زیباکلام Jun 13, 2020
00:00
34:53
کتاب صوتی رضاشاه - قسمت سی و دوم
پایان کار رضاشاه
او توانست ایران فروپاشیده را یکپارچه نماید.
تفاوتِ میان ایرانی که او درآن به قدرت رسید با ایرانی که او در آن از قدرت برکنار شد، باورنکردنی بود.
درعین حال حکومتش آکنده از دیکتاتوری و عدم تحمل کوچکترین مخالفت بود.
او توانست ایران فروپاشیده را یکپارچه نماید.
تفاوتِ میان ایرانی که او درآن به قدرت رسید با ایرانی که او در آن از قدرت برکنار شد، باورنکردنی بود.
درعین حال حکومتش آکنده از دیکتاتوری و عدم تحمل کوچکترین مخالفت بود.
Jun 13, 202034:53
کتاب صوتی رضاشاه - قسمت سی و یکم
جنبههای منفی حکومت رضاشاه
سالهای ۱۳۰۴ تا ۱۳۲۰.
سالهای ۱۳۰۴ تا ۱۳۲۰.
Jun 13, 202040:25
کتاب صوتی رضاشاه - قسمت سیام
روابط خارجی ایران در عصر رضاشاه،
سالهای ۱۳۰۴ تا ۱۳۲۰.
Jun 13, 202032:01
کتاب صوتی رضاشاه - قسمت بیست و نهم
اقدامات ایران عصر رضاشاه:
اصلاحات در امور زنان، بازسازی قوه قضاییه، الغاء کاپیتولاسیون، احداث راه آهن، آموزش و پروش، بهداشت و درمان، حفظ میراث فرهنگی، ایجاد کار کارخانجات و صنایع جدید، ایجاد سازمان اداری و بوروکراسی مدرن.
اصلاحات در امور زنان، بازسازی قوه قضاییه، الغاء کاپیتولاسیون، احداث راه آهن، آموزش و پروش، بهداشت و درمان، حفظ میراث فرهنگی، ایجاد کار کارخانجات و صنایع جدید، ایجاد سازمان اداری و بوروکراسی مدرن.
Jun 13, 202039:38
کتاب صوتی رضاشاه - قسمت بیست و هشتم
معماران عصر رضاشاه(بخش دوم):
سید حسن تقیزاده، محمدعلی فروغی، حسین کاظم زاده
سید حسن تقیزاده، محمدعلی فروغی، حسین کاظم زاده
Jun 09, 202041:19
کتاب صوتی رضاشاه - قسمت بیست و هفتم
معماران عصر رضاشاه (بخش اول). عبدالحسین تیمورتاش (سردار معظم)، فیروز میرزا نصرت الدوله، جعفرقلیخان بختیاری (سردار اسعد بختیاری) و علی اکبر داور.
Jun 07, 202054:17
کتاب صوتی رضاشاه - قسمت بیست و ششم
ایران عصر رضاشاه در یک نگاه
سالهای (۱۳۰۴ - ۱۳۲۰)
سالهای (۱۳۰۴ - ۱۳۲۰)
Jun 07, 202051:18
کتاب صوتی رضاشاه - قسمت بیست و پنجم
رضاخان رضاشاه میشود.
Jun 05, 202001:00:27
کتاب صوتی رضاشاه - قسمت بیست و چهارم
رضاخان با مدرس کنار میآید.
Jun 05, 202039:44
کتاب صوتی رضاشاه - قسمت بیست و سوم
رضاخان سرانجام ایران را یکپارچه میسازد.
Jun 05, 202029:24
کتاب صوتی رضاشاه - قسمت بیست و دوم
رضاخان به جنوب میرود.
Jun 02, 202044:32
کتاب صوتی رضاشاه - قسمت بیست و یکم
رضاخان به شریعت نزدیک میشود.
Jun 02, 202046:06
کتاب صوتی رضاشاه - قسمت بیستم
رضاشاه و بحران جمهوریخواهی
(اسفند ۱۳۰۲)
(اسفند ۱۳۰۲)
Jun 02, 202048:29
کتاب صوتی رضاشاه - قسمت نوزدهم
نخستین دولت رضا خان
(از آبان ۱۳۰۲ تا مرداد ۱۳۰۳)
(از آبان ۱۳۰۲ تا مرداد ۱۳۰۳)
Jun 02, 202041:57
کتاب صوتی رضاشاه - قسمت هژدهم
عزل نُرمن و آمدن سفیر جدید انگلستان، تغییری به نفع رضاخان.
Jun 02, 202044:32
کتاب صوتی رضاشاه - قسمت هفدهم
رضا خان در مسیر قدرت: آغاز نخستین عملیات نظامی گسترده رضاخان بعد از کودتا علیه نیروهای میرزا کوچک خان
تیرماه - دیماه ۱۳۰۰
تیرماه - دیماه ۱۳۰۰
May 28, 202034:02
کتاب صوتی رضاشاه - قسمت شانزدهم
پایان کار سیدضیا رهبر اصلی کودتا
May 28, 202030:17
کتاب صوتی رضاشاه - قسمت پانزدهم
چرا سیدضیا رهبر اصلی کودتا سقوط کرد
May 28, 202032:56
کتاب صوتی رضاشاه - قسمت چهاردهم
سرنوشت دو رهبر کودتا
May 28, 202035:41
کتاب صوتی قسمت دوازده به اضافه یک
در این قسمت با نقش سیدضیا و تاثیر تورمن سفیر انگلیس در کودتای اسفند ۱۲۹۹ آشنا میشویم. در حالی که کورزن وریر امورخارجه از نورمن میخواهد که از وثوقالدوله و قرارداد ۱۹۱۹ حمایت کند، نورمن شانسی برای این فرارداد نمیبیند و همراه با آیرونساید از کودتای سیدضیا و رضاخان حمایت میکند.
Apr 23, 202022:09
کتاب صوتی رضاشاه - قسمت دوازدهم
کودتا همانطور که پیشتر گفتیم از دو بخش مجزا از هم تشکیل شده بود . تا بدین جا ما عمدتاً بخش نظامی را که شامل رضاخان میرپنج ، لشکر قزاق و سرهنگ آیرونساید در قزوین بود تشریح کردیم. بخش اصلی کودتا یا بخش سیاسی آن در حقیقت به رهبری سید ضیاءالدین طباطبایی بود. نقش او از زمانی که کودتا اتفاق افتاد به مراتب مهمتر از رضاخان بود. سید در حقیقت رئیس دولت کودتا بود و رضا خان یکی از فرماندهان نظامی آن دولت. دستورات و احکام حکومتی تماماً توسط سید ضیاء که حالا صدراعظم شده بود صادر میشد. تمامی عزل و نصب های مقامات حکومتی هم توسط سید ضیاء صورت می گرفت همچنین ملاقات با پادشاه ، دربار و رجال نیز با وی بود.ایضاً دیدار با سفرای کشورهای مهم همچون روسیه، انگلستان هم با سید ضیا بود. رضاخان در حقیقت فرامین خود را از دولت میگرفت و از پیش خود به جز در اموری که مربوط به لشکر قزاق می شد نه اقدامی می کرد و نه نقشی در تصمیم گیری ها داشت. سید ضیاء بعنوان یک صدراعظم بسیار جوان بود و سی و دو سال بیشتر نداشت. اگرچه نظامی نبود اما به نظر می رسید همان بیسمارک ، ناپلئون و نادر است که در تهران ظهور کرده. جدی، بی باک، منضبط و درعین حال بی رحم. همانکه خود بارها در مقالاتش نوشته بود : رهبری که دل شیر و بیرحمی پلنگ را توامان دارا بود.
در حالی که رضاخان ، فارسی را هم قادر نبود با ادب و لفظ قلم صحبت کند ، سید به روسی ، انگلیسی و فرانسه مسلط بود و با سفرای هر کشور با زبان خود آنان صحبت می کرد. و بالاخره او از حمایت نورمن برخوردار بود در حالی که حامی رضاخان آیرونساید قبل از رسیدن لشکر قزاق به پایتخت از ایران برای همیشه خارج شده بود.
در حالی که رضاخان ، فارسی را هم قادر نبود با ادب و لفظ قلم صحبت کند ، سید به روسی ، انگلیسی و فرانسه مسلط بود و با سفرای هر کشور با زبان خود آنان صحبت می کرد. و بالاخره او از حمایت نورمن برخوردار بود در حالی که حامی رضاخان آیرونساید قبل از رسیدن لشکر قزاق به پایتخت از ایران برای همیشه خارج شده بود.
Apr 13, 202032:36
کتاب صوتی رضاشاه - قسمت یازدهم
در نیمه دوم سال ۱۲۹۹ وضعیت سیاسی ایران عملاً ماهها میشد که به بن بست رسیده بود. در آغاز سال وثوق الدوله صدراعظم بود. اما زیر فشار افکار عمومی بواسطه پذیرش قرارداد ۱۹۱۹ و علیرغم حمایت انگلستان نتوانسته بود به صدراعظمیاش ادامه دهد. در تابستان پیرنیا جای وی را میگیرد اما او نیز بعد از چند ماه نمی تواند گامی بجلو بردارد.در پاییز نوبت به سپهدار میرسد.میزان موفقیت سپهدار از قبلی ها هم کمتر است.او پس از گذشت چند ماه، حتی نمی تواند کابینهای تشکیل دهد چه رسد به آنکه شروع بکار کند.
اختلاف میان سفارت انگلستان در تهران و لندن عمیقتر شده. سفیر جدید که در خردادماه به تهران آمده عملاً دست از مجاب کردن لندن بمنظور کنار گذاردن قرارداد شسته. در عین حال سفیر نیز همچون ایرانیان به این نتیجه رسیده که نجات ایران نه در اجرای قرارداد ۱۹۱۹ که در دست یک دولت مقتدر است. ناجی نُرمن البته نه بیسمارک بود نه ناپلئون. او معتقد بود ناجی یک مرتجع مقتدراست که با زور و اقتدار کشور را اداره کند. او اگر چه سید ضیاء را در ابتدا خیلی جدی نگرفته بود اما بتدریج که درمیافت امیدی به رجال سرشناس قاجار نمیرود، سید جوان و روزنامه نگار انقلابی را جدی تر میگرفت.
از سوی دیگر سرهنگ اِدموند آیرونساید در مهر ماه همان سال وارد ایران میشود. ژنرال چمپیون فرمانده نیروهای نظامی بریتانیا در ایران بازنشسته شده و کار انتقال ۶ هزار نظامی بریتانیا از گیلان بعراق برعهده آیرونساید بود.
او برخلاف فرماندهان قبلی بریتانیا، در چند ماهی که در ایران است به مسائل سیاسی هم وارد میشود. او هم همانند ایرانیان به این جمعبندی میرسد که نجات ایران از آن وضعیت فقط در گرو یک حکومت مقتدر و نیرومند است. منتهی او "ناجی" را در رضاخان میرپنج یکی از فرماندهان لشکر قزاق در قزوین میابد. هر قدر آیرونساید با احمدشاه و سایر بزرگان کشور آشنا میشود به ضعف و بی کفایتی آنان و در مقابل به لیاقت و توانایی های رضاخان بیشتر و بیشتر یقین پیدا می کند.
مشکل همه آنان لندن است. کُرزن همچنان بر روی اجرای قرارداد ۱۹۱۹ اصرار میورزد و هیچ جایگزین دیگری را به جای آن نمی پذیرد.سرانجام نُرمن بدون اطلاع روسایش در لندن با هماهنگی سیدضیا، آیرون ساید و رضاخان میرپنج کودتای تاریخی رادر سوم اسفند۱۲۹۹ ازقوه بفعل درمیاورند.
اختلاف میان سفارت انگلستان در تهران و لندن عمیقتر شده. سفیر جدید که در خردادماه به تهران آمده عملاً دست از مجاب کردن لندن بمنظور کنار گذاردن قرارداد شسته. در عین حال سفیر نیز همچون ایرانیان به این نتیجه رسیده که نجات ایران نه در اجرای قرارداد ۱۹۱۹ که در دست یک دولت مقتدر است. ناجی نُرمن البته نه بیسمارک بود نه ناپلئون. او معتقد بود ناجی یک مرتجع مقتدراست که با زور و اقتدار کشور را اداره کند. او اگر چه سید ضیاء را در ابتدا خیلی جدی نگرفته بود اما بتدریج که درمیافت امیدی به رجال سرشناس قاجار نمیرود، سید جوان و روزنامه نگار انقلابی را جدی تر میگرفت.
از سوی دیگر سرهنگ اِدموند آیرونساید در مهر ماه همان سال وارد ایران میشود. ژنرال چمپیون فرمانده نیروهای نظامی بریتانیا در ایران بازنشسته شده و کار انتقال ۶ هزار نظامی بریتانیا از گیلان بعراق برعهده آیرونساید بود.
او برخلاف فرماندهان قبلی بریتانیا، در چند ماهی که در ایران است به مسائل سیاسی هم وارد میشود. او هم همانند ایرانیان به این جمعبندی میرسد که نجات ایران از آن وضعیت فقط در گرو یک حکومت مقتدر و نیرومند است. منتهی او "ناجی" را در رضاخان میرپنج یکی از فرماندهان لشکر قزاق در قزوین میابد. هر قدر آیرونساید با احمدشاه و سایر بزرگان کشور آشنا میشود به ضعف و بی کفایتی آنان و در مقابل به لیاقت و توانایی های رضاخان بیشتر و بیشتر یقین پیدا می کند.
مشکل همه آنان لندن است. کُرزن همچنان بر روی اجرای قرارداد ۱۹۱۹ اصرار میورزد و هیچ جایگزین دیگری را به جای آن نمی پذیرد.سرانجام نُرمن بدون اطلاع روسایش در لندن با هماهنگی سیدضیا، آیرون ساید و رضاخان میرپنج کودتای تاریخی رادر سوم اسفند۱۲۹۹ ازقوه بفعل درمیاورند.
Apr 13, 202029:00
کتاب صوتی رضاشاه - قسمت دهم
فصل "مقدمات شکل گیری کودتای ۱۲۹۹"که درحقیقت فصل هفتم "کتاب رضاشاه" را تشکیل میدهد،یکی ازاصلیترین بخشهای این کتاب را شامل میشود.درشش فصل قبلی، بیشترتلاش شده بود تا اوضاع واحوال شرایط سیاسی، اجتماعی واقتصادی ایران مقارن با شکلگیری کودتا تشریح شود.بدون یک شناخت اجمالی ازوضعیت ایران درآن مقطع نمیتوان آن رویداد را تبین کرد.
درترسیم سیمای کشورچند نکته اساسی مطرح شدند.
ضعف سیاسی و ورشکستگی اقتصادی باورنکردنی حاکمیت وظهورقدرتهای گریزاز مرکز. سالها میشد که دولتها با عمر چندماهه میآمدند ومیرفتند بدون آنکه تغییری درآن وضعیت بوجودآید. همه بدنبال یک ناجی بودند که بتواند ایران را از آن وضعیت به در آورد.روشنفکران به دنبال بیسمارک وناپلئون بودند ودر داخل هم به دنبال نادر یا حتی آقا محمدخان.
تنها اتفاق مثبت آن سال.ها انقلاب روسیه بود که به حضور روسها درایران خاتمه داده بود. اگرچه که درسالهای اولیه بعد ازانقلاب، بلشویکها ازجنبشهای انقلابی وچپگرا بهخصوص درگیلان و آذربایجان حمایت میکردند. اما وضعیت انگلستان بسیار پیچیده شده بود.علت آن پیچیدگی هم بواسطه دوگانگی بود که درسیاست آنکشور درقبال ایران بوجود آمده بود. وزارتخارجه درلندن خواهان اجرای قرارداد۱۹۱۹ بود. اما سفارت در تهران متوجه شده بود که بواسطه ورود افکار و عقاید جدید واحساسات ناسیونالیستی درمیان قشرتحصیلکرده و بسیاری ازرجال وطنپرست، اجرا آن قرارداد غیرممکن است.اما "کُرزن" وزیر خارجه که به ایران همانند سایرشیخ نشینهای منطقه مینگریست به سفارت تاکید میکردکه به ایرانیان بفهماند بریتانیا در صورتی حاضر است به ایران کمک نماید تا کشورشان ازآن وضعیت نجات پیدا کند که قرارداد ۱۹۱۹ رسما ازسوی دولت ایران پذیرفته شود.
هم سفارت درتهران، هم دولت انگلستان درلندن مهمترین دغدغه شان درایران نفت بود. هر دو ترجیح میداند که جریانات انقلابی و چپگرا که مورد حمایت بولشویکها بودند نه درتهران و نه در هیچ کجای دیگر ایران به قدرت نرسند. هر دو بالطبع ترجیح میدادند درتهران کسانی برسرقدرت باشند که طرفدارانگلستان میبودند. با این تفاوت که سفارت هم همچون ایرانیان شاهد فروپاشی قدرت مرکزی بود.
و بالاخره میرسیم به خروج نیروهای نظامی انگلستان درپایان ۱۲۹۹ ازشمال کشور شش هزارنیرویی که تا آنروزتوانسته بودند مانع حرکت جنگلیها ومتحدین بولشویکشان بهسمت پایتخت شوند.
درترسیم سیمای کشورچند نکته اساسی مطرح شدند.
ضعف سیاسی و ورشکستگی اقتصادی باورنکردنی حاکمیت وظهورقدرتهای گریزاز مرکز. سالها میشد که دولتها با عمر چندماهه میآمدند ومیرفتند بدون آنکه تغییری درآن وضعیت بوجودآید. همه بدنبال یک ناجی بودند که بتواند ایران را از آن وضعیت به در آورد.روشنفکران به دنبال بیسمارک وناپلئون بودند ودر داخل هم به دنبال نادر یا حتی آقا محمدخان.
تنها اتفاق مثبت آن سال.ها انقلاب روسیه بود که به حضور روسها درایران خاتمه داده بود. اگرچه که درسالهای اولیه بعد ازانقلاب، بلشویکها ازجنبشهای انقلابی وچپگرا بهخصوص درگیلان و آذربایجان حمایت میکردند. اما وضعیت انگلستان بسیار پیچیده شده بود.علت آن پیچیدگی هم بواسطه دوگانگی بود که درسیاست آنکشور درقبال ایران بوجود آمده بود. وزارتخارجه درلندن خواهان اجرای قرارداد۱۹۱۹ بود. اما سفارت در تهران متوجه شده بود که بواسطه ورود افکار و عقاید جدید واحساسات ناسیونالیستی درمیان قشرتحصیلکرده و بسیاری ازرجال وطنپرست، اجرا آن قرارداد غیرممکن است.اما "کُرزن" وزیر خارجه که به ایران همانند سایرشیخ نشینهای منطقه مینگریست به سفارت تاکید میکردکه به ایرانیان بفهماند بریتانیا در صورتی حاضر است به ایران کمک نماید تا کشورشان ازآن وضعیت نجات پیدا کند که قرارداد ۱۹۱۹ رسما ازسوی دولت ایران پذیرفته شود.
هم سفارت درتهران، هم دولت انگلستان درلندن مهمترین دغدغه شان درایران نفت بود. هر دو ترجیح میداند که جریانات انقلابی و چپگرا که مورد حمایت بولشویکها بودند نه درتهران و نه در هیچ کجای دیگر ایران به قدرت نرسند. هر دو بالطبع ترجیح میدادند درتهران کسانی برسرقدرت باشند که طرفدارانگلستان میبودند. با این تفاوت که سفارت هم همچون ایرانیان شاهد فروپاشی قدرت مرکزی بود.
و بالاخره میرسیم به خروج نیروهای نظامی انگلستان درپایان ۱۲۹۹ ازشمال کشور شش هزارنیرویی که تا آنروزتوانسته بودند مانع حرکت جنگلیها ومتحدین بولشویکشان بهسمت پایتخت شوند.
Apr 13, 202029:54
کتاب صوتی رضاشاه - قسمت نهم
در بخش نهم با رابطه سه جانبه میان "لشکر قزاق – نهضت جنگل – نیروهای نظامی انگلستان" در شمال ایران و قزوین آشنا میشویم. مثلثی که در بخشهای بعدی، نشان خواهیم داد که نقش مهمی در شکل گیری کودتای ۱۲۹۹برعهده دارد. نهضت جنگل بهرهبری میرزا کوچک خان در اوائل سال ۱۲۹۶ در گیلان شکل گرفت و بیش از سه سال دوام آورد. زندگی نهضت بسیار پرتلاطم بود. نخستین بار در تیرماه۹۷ جنگلی ها موفق به تصرف رشت میشوند. اما مدتی بعد نیروهای انگلیسی و قزاقها موفق میشوند رشت را از چنگ آنان درآورده و میرزا و یارانش به جنگل پناه میبرند. بعد از آتش بس با انگلیسیها و معاوضهی اسرا، جنگلیها مجددا بتدریج وارد رشت شده و کنترل آن را در دست میگیرند. یکسال بعد در شهریور۹۸ این بار قزاقها به فرماندهی "رضاخان میرپنج" موفق به باز پسگیری رشت از جنگلی ها میشوند. میرزا اینبار پس از عقب نشینی به روسیه رفته و وارد اتحادی با بلشویکها میشود. به کمک داوطلبین انقلابی قفقاز و تسلیحات روسها، میرزا برای بار سوم در تابستان ۱۲۹۹ موفق به گرفتن رشت از نیروهای دولتی میشود. اینبار او رسما اعلان "جمهوری سوسیالیستی سویت گیلان" را مینماید و تمبر یاد بودی هم بمناسبت تشکیل جمهوری در گیلان چاپ میکند.
چندین عامل باعث موفقیتها و شکست های نهضت جنگل میشود. نخست حضور ۶۰۰۰نیروی انگلیسی در شمال ایران بود که با شروع جنگ جهانی اول وارد ایران شده بودند. آنان در منجیل و قزوین مستقر بودند و در مقاطعی اگر آن نیروها حضور نداشتند ای بسا جنگلیها موفق میشدند به طرف تهران هم بیایند.
اما به واسطه کاستن از هزینه های نظامی بعد از جنگ، لندن این نیروها را در پایان سال ۱۲۹۹ از ایران خارج مینماید. خروج نیروهای انگلیسی از ایران هر قدر که باعث انبساط خاطر جنگلیها شده بود، موجی از ترس و نگرانی در تهران و در میان اشراف، درباریون و شخص احمد شاه به وجود آورده بود. در صورت رفتن انگلیسیها آیا تضمینی بود که قزاقها بتوانند جلوی آمدن جنگلیها و متحدین بلشویکشان به پایتخت را بگیرند؟ نیروهای قزاق به فرماندهی رضا خان اگر چه بعضا عملیات موفقی بدون همکاری با انگلیسی ها توانسته بودند علیه جنگلیها انجام دهند اما هیچ تضمینی نبود که اگر جنگلیها همه نیروهایشان را بسیج میکردند بعلاوه بلشویکها هم که به آنان پیوسته بودند، قزاقها بتوانند مانع از حرکتشان به سمت تهران شوند.
چندین عامل باعث موفقیتها و شکست های نهضت جنگل میشود. نخست حضور ۶۰۰۰نیروی انگلیسی در شمال ایران بود که با شروع جنگ جهانی اول وارد ایران شده بودند. آنان در منجیل و قزوین مستقر بودند و در مقاطعی اگر آن نیروها حضور نداشتند ای بسا جنگلیها موفق میشدند به طرف تهران هم بیایند.
اما به واسطه کاستن از هزینه های نظامی بعد از جنگ، لندن این نیروها را در پایان سال ۱۲۹۹ از ایران خارج مینماید. خروج نیروهای انگلیسی از ایران هر قدر که باعث انبساط خاطر جنگلیها شده بود، موجی از ترس و نگرانی در تهران و در میان اشراف، درباریون و شخص احمد شاه به وجود آورده بود. در صورت رفتن انگلیسیها آیا تضمینی بود که قزاقها بتوانند جلوی آمدن جنگلیها و متحدین بلشویکشان به پایتخت را بگیرند؟ نیروهای قزاق به فرماندهی رضا خان اگر چه بعضا عملیات موفقی بدون همکاری با انگلیسی ها توانسته بودند علیه جنگلیها انجام دهند اما هیچ تضمینی نبود که اگر جنگلیها همه نیروهایشان را بسیج میکردند بعلاوه بلشویکها هم که به آنان پیوسته بودند، قزاقها بتوانند مانع از حرکتشان به سمت تهران شوند.
Apr 13, 202029:33
کتاب صوتی رضاشاه - قسمت هشتم
ورود رضای نوجوان در سن چهارده سالگی به لشکر قزاق مهمترین تحول در زندگی او بود. لشکر قزاق بر خلاف زندگی آرامی که از بدو تاسیسش طی کرده بود، در سالهای منتهی به کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ با دو تحول مهم مواجه شد. تحولاتی که زندگی آرام و به دور از مناقشات سیاسی جامعه ایران را که در آن بسر میبرد دگرگون ساخت. اولین تحول، انقلاب مشروطه در ۱۲۸۵ و دومی، انقلاب اکتبر در ۱۲۹۶ بود. تا قبل از انقلاب مشروطه، وظیفه اصلی لشکر قزاق حفاظت از سفارتخانه های خارجی و اماکن دولتی بود. اما بعد از انقلاب مشروطه، لشکر قزاق وارد کشمکش های سیاسی-نظامی داخلی ایران هم گردید. اگرچه در ابتدا بفرمان محمدعلیشاه، قزاق ها مجلس را به توپ بستند اما بعد از پیروزی مشروطه خواهان، لشکر قزاق در اختیار دولت مشروطه قرار گرفت. مشروطه خواهان از لشکر قزاق که تنها نیروی نظامی ملی بشمار میرفت برای نبرد با مخالفین مشروطه از جمله طرفداران محمدعلیشاه استفاده میکردند، و از سویی دیگر آن را برای سرکوب نیروهای گریز از مرکز به کار گرفته بودند. یکی از افسرانی که در طی جنگ های داخلی بعد از مشروطه توانسته بود بدرخشد، "رضاخان میر پنج" بود. او توانسته بود بواسطه دستاوردهای نظامیاش به سرعت به درجات نظامی بالا ارتقا پیدا کند.
تحول مهم دیگری که در لشکر قزاق اتفاق
افتاد، انقلاب اکتبر بود. افسران و فرماندهان روسی لشکر قزاق بعد از انقلاب به دو دسته موافقین و مخالفین بولشویکها تقسیم شدند. بسیاری از موافقین به درخواست بولشویکها به روسیه بازگشتند و مخالفین در ایران ماندند. از آنجا که قدرت بولشویکها منظما افزایش میافت، آنان از مقامات ایران میخواهند تا افسران مخالف انقلاب را از لشکر قزاق کنار بگذارند. رفتن افسران و فرماندهان روسی از لشکر قزاق بالطبع راه را برای صعود افسران و فرماندهان ایرانی باز میکرد. یکی از این افسران، رضاخان میرپنج بود که با رفتن روس ها به سِمَت یکی از فرماندهان ارشد لشکر قزاق ارتقا یافته بود.
سرانجام میبایستی به تحول سرنوشت ساز دیگری که در زندگی رضاخان اتفاق میفتاد اشاره نماییم. قرارگاه لشکر قزاق، در قزوین بود و نیرو های انگلیسی مستقر در شمال ایران هم همانجا مستقر بودند. بارها علیه جنگلیها و متحدین بلشویکشان میان نیروهای تحت امر رضاخان و انگلیسیها همکاری صورت گرفته بود. تحولی که تبعات مهمی برای ایران در برداشت.
تحول مهم دیگری که در لشکر قزاق اتفاق
افتاد، انقلاب اکتبر بود. افسران و فرماندهان روسی لشکر قزاق بعد از انقلاب به دو دسته موافقین و مخالفین بولشویکها تقسیم شدند. بسیاری از موافقین به درخواست بولشویکها به روسیه بازگشتند و مخالفین در ایران ماندند. از آنجا که قدرت بولشویکها منظما افزایش میافت، آنان از مقامات ایران میخواهند تا افسران مخالف انقلاب را از لشکر قزاق کنار بگذارند. رفتن افسران و فرماندهان روسی از لشکر قزاق بالطبع راه را برای صعود افسران و فرماندهان ایرانی باز میکرد. یکی از این افسران، رضاخان میرپنج بود که با رفتن روس ها به سِمَت یکی از فرماندهان ارشد لشکر قزاق ارتقا یافته بود.
سرانجام میبایستی به تحول سرنوشت ساز دیگری که در زندگی رضاخان اتفاق میفتاد اشاره نماییم. قرارگاه لشکر قزاق، در قزوین بود و نیرو های انگلیسی مستقر در شمال ایران هم همانجا مستقر بودند. بارها علیه جنگلیها و متحدین بلشویکشان میان نیروهای تحت امر رضاخان و انگلیسیها همکاری صورت گرفته بود. تحولی که تبعات مهمی برای ایران در برداشت.
Apr 13, 202028:54
کتاب صوتی رضاشاه - قسمت هفتم
در بخش قبلی با یکی از عوامل مهم کودتای ۱۲۹۹، رضاخان میرپنج آشنا شدیم. او در خانواده ای محقر در روستای آلاشت مازندران درسال۱۲۵۶ متولد میشود. مهم ترین نکته ای که پیرامون کودکی رضا میبایستی گفت فقر و یتیمی است. پدر قبل از تولد رضا و مادر نیز هفت سال بعد فوت میشود.
سرپرستی رضا برعهده داییاش واگذار میشود. اما او آنقدر فقیر است که حتی نمیتواند رضا را بمدرسه بفرستد. شغل کم درآمدی در خیاطخانه لشکر قزاق دارد و روزها که برسرکار میرود رضا درکوچه پس کوچه های محله سنگلج تهران (پارک شهر فعلی) با همسن و سالهای خودش سرگرم ولگردی است. آن سبک بزرگ شدن ویژگیهای متضادی برای رضا ببار میاورد. روی پای خود بودن، گلیم خود را از آب بیرون کشیدن، حق خود را گرفتن، لات، بد دهان، خشن، یکدنده، نترس و بی باکی از جمله خصوصیاتی است که " بزرگ شدنِ سر خود" به رضای نوجوان میآموزد. داییش برای کمک خرج او را در سن ۱۴سالگی با خود به لشکر قزاق میبرد و رضا بعنوان "پادو" شروع بکار میکند. او حقوقی دریافت نمیکند اما خورد و خوراکش رایگان است. هرزگاهی هم از افسران بواسطه خدماتی که برایشان انجام میداد انعام دریافت میکرد.
ورود به لشکر قزاق بدون تردید مهم ترین نقطه عطف در زندگی رضای جوان شد. بدون اغراق لشکر قزاق بفرماندهی افسران روسی، از معدود نهادهایی بود در ایران که استعداد ،تلاش و توانایی هایی فردی تا حدود زیادی اسباب پیشرفت فرد را فراهم میآورد. این وضعیت برای رضا ایده ال بود. او نه از خانواده سرشناسی بود، نه از طبقه اعیان و اشراف و ملاکین بود و نه از تحصیلاتی برخوردار بود. بجای همه آنها او از شهامت، توانایی، شجاعت، سخت کوشی، تحمل سختی و استقامت، انضباط و دیسیپلین کم نظیری برخوردار بود.
بد دهنی، قلدری ،نترس و بیباک بودن ویژگیهای دیگر او بود که برای نظامیگری مناسب بود. پیشرفت او در لشکر قزاق سریع بود. جدای از خصوصیاتی که برشمردیم، او ماموریت های نظامی محوله را با احساس مسئولیت و در بسیاری از موارد با از خود گذشتگی انجام میداد. در فاصله سی سال از پیوستن به لشکر قزاق در سن چهارده سالگی تا زمانیکه کودتای ۱۲۹۹ اتفاق افتاد او بارها موفق به دریافت درجات تشویقی و نشان شده بود.
سرپرستی رضا برعهده داییاش واگذار میشود. اما او آنقدر فقیر است که حتی نمیتواند رضا را بمدرسه بفرستد. شغل کم درآمدی در خیاطخانه لشکر قزاق دارد و روزها که برسرکار میرود رضا درکوچه پس کوچه های محله سنگلج تهران (پارک شهر فعلی) با همسن و سالهای خودش سرگرم ولگردی است. آن سبک بزرگ شدن ویژگیهای متضادی برای رضا ببار میاورد. روی پای خود بودن، گلیم خود را از آب بیرون کشیدن، حق خود را گرفتن، لات، بد دهان، خشن، یکدنده، نترس و بی باکی از جمله خصوصیاتی است که " بزرگ شدنِ سر خود" به رضای نوجوان میآموزد. داییش برای کمک خرج او را در سن ۱۴سالگی با خود به لشکر قزاق میبرد و رضا بعنوان "پادو" شروع بکار میکند. او حقوقی دریافت نمیکند اما خورد و خوراکش رایگان است. هرزگاهی هم از افسران بواسطه خدماتی که برایشان انجام میداد انعام دریافت میکرد.
ورود به لشکر قزاق بدون تردید مهم ترین نقطه عطف در زندگی رضای جوان شد. بدون اغراق لشکر قزاق بفرماندهی افسران روسی، از معدود نهادهایی بود در ایران که استعداد ،تلاش و توانایی هایی فردی تا حدود زیادی اسباب پیشرفت فرد را فراهم میآورد. این وضعیت برای رضا ایده ال بود. او نه از خانواده سرشناسی بود، نه از طبقه اعیان و اشراف و ملاکین بود و نه از تحصیلاتی برخوردار بود. بجای همه آنها او از شهامت، توانایی، شجاعت، سخت کوشی، تحمل سختی و استقامت، انضباط و دیسیپلین کم نظیری برخوردار بود.
بد دهنی، قلدری ،نترس و بیباک بودن ویژگیهای دیگر او بود که برای نظامیگری مناسب بود. پیشرفت او در لشکر قزاق سریع بود. جدای از خصوصیاتی که برشمردیم، او ماموریت های نظامی محوله را با احساس مسئولیت و در بسیاری از موارد با از خود گذشتگی انجام میداد. در فاصله سی سال از پیوستن به لشکر قزاق در سن چهارده سالگی تا زمانیکه کودتای ۱۲۹۹ اتفاق افتاد او بارها موفق به دریافت درجات تشویقی و نشان شده بود.
Apr 13, 202035:25
کتاب صوتی رضاشاه - قسمت ششم
در این قسمت با تاریخچه نیروی قزاق در ایران آشنا میشویم.
Apr 13, 202017:17
کتاب صوتی رضاشاه - قسمت پنجم
گفتیم که یکی از مولفه های مهم در ایران مقارن با کودتای ۱۲۹۹، انگلستان و مجموعه منافع، سیاست ها و تصمیمات آن کشور در ایران بود. حضور انگلستان در ایران از اوائل قرن هجدهم در بوشهر و توسط فعالیتهای بازرگانی کمپانی "هند شرقی" آغاز شده بود. درطول قرن نوزدهم آن حضور گسترش مییابد. بر خلاف روسیه که اهرم نفوذش در ایران دربارقاجار میبود، انگلستان جدای از دربار با سران قبایل جنوب و غرب کشور، بسیاری از رجال، تجار و منورالفکران هم پیوندهایی داشت. کشف نفت در خوزستان از اوائل قرن بیستم و حضور و نفوذ انگلستان در ایران بالاخص در جنوب کشور را بسیار پررنگ تر نمود.
ملاحظه دوم انگلستان درایران، مرزهای سیستان و بلوچستان مشرف بر هندوستان بود. هردو آن ملاحظات استراتژیک، درجنوب و مشرف بر خلیج فارس بودند که بواسطه حضور نیروی دریایی انگلستان بهصورت حیاط خلوت لندن در آمده بود.
برخلاف روسیه، انگلستان نه تنها دلیلی برای دشمنی با مشروطه نداشت بلکه با آن همراهی هم میکرد. مشروطه منافع انگلستان در ایران را تهدید نمیکرد. بعلاوه با نظام لیبرال دمکراسی حاکم بر آن کشور هم همخوانی داشت.
معذالک زمانی که روسها اقدام به برچیده شدن مشروطه نمودند انگلیسیها هیچ حمایتی نکردند؛ لندن و مسکو در جریان جنگ اول جهانی علیه آلمان و امپراطور عثمانی متحد شده بودند.
سه سال قبل ازکودتا، درسال ۱۲۹۶ در روسیه، "انقلاب اکتبر" اتفاق میافتد. در ایران هم نهضت جنگل درگیلان که حالا حامی نیرومندی پیدا کرده، تا گردنه منجیل جلو آمده و عملا تهران را تهدید میکند. ۶۰۰۰نیروی نظامی انگلستان که در دوران جنگ برای مقابله با نیروهای عثمانی وارد ایران شدهاند و بعد از جنگ عمدتا در گیلان و قزوین مستقر هستند مانع از پیشروی نیروهای جنگلیها بسمت تهران هستند اما لندن بدلیل مشکلات مالی بعد از جنگ، بسیاری از نیروهای نظامیاش ازجمله در ایران را میخواهد خارج نماید. بالطبع انگلیسیها نمیخواهند جریانات انقلابی و چپگرا در تهران یا هیچ کجای دیگر ایران نفوذ و قدرتی داشته باشند، اما حاضر نیستند در گیلان یا آذربایجان با آنان درگیر شوند.
منافع استراتژیک انگلستان یعنی نفت در جنوب است. بعلاوه جریانات چپ و ترقیخواه از پیکار با بلشویکها و جریانات ترقیخواه حمایت نمیکنند. بنابراین انگلستان مصمم به خروج نیروهای نظامیاش از ایران در آستانهی کودتا میباشد.
ملاحظه دوم انگلستان درایران، مرزهای سیستان و بلوچستان مشرف بر هندوستان بود. هردو آن ملاحظات استراتژیک، درجنوب و مشرف بر خلیج فارس بودند که بواسطه حضور نیروی دریایی انگلستان بهصورت حیاط خلوت لندن در آمده بود.
برخلاف روسیه، انگلستان نه تنها دلیلی برای دشمنی با مشروطه نداشت بلکه با آن همراهی هم میکرد. مشروطه منافع انگلستان در ایران را تهدید نمیکرد. بعلاوه با نظام لیبرال دمکراسی حاکم بر آن کشور هم همخوانی داشت.
معذالک زمانی که روسها اقدام به برچیده شدن مشروطه نمودند انگلیسیها هیچ حمایتی نکردند؛ لندن و مسکو در جریان جنگ اول جهانی علیه آلمان و امپراطور عثمانی متحد شده بودند.
سه سال قبل ازکودتا، درسال ۱۲۹۶ در روسیه، "انقلاب اکتبر" اتفاق میافتد. در ایران هم نهضت جنگل درگیلان که حالا حامی نیرومندی پیدا کرده، تا گردنه منجیل جلو آمده و عملا تهران را تهدید میکند. ۶۰۰۰نیروی نظامی انگلستان که در دوران جنگ برای مقابله با نیروهای عثمانی وارد ایران شدهاند و بعد از جنگ عمدتا در گیلان و قزوین مستقر هستند مانع از پیشروی نیروهای جنگلیها بسمت تهران هستند اما لندن بدلیل مشکلات مالی بعد از جنگ، بسیاری از نیروهای نظامیاش ازجمله در ایران را میخواهد خارج نماید. بالطبع انگلیسیها نمیخواهند جریانات انقلابی و چپگرا در تهران یا هیچ کجای دیگر ایران نفوذ و قدرتی داشته باشند، اما حاضر نیستند در گیلان یا آذربایجان با آنان درگیر شوند.
منافع استراتژیک انگلستان یعنی نفت در جنوب است. بعلاوه جریانات چپ و ترقیخواه از پیکار با بلشویکها و جریانات ترقیخواه حمایت نمیکنند. بنابراین انگلستان مصمم به خروج نیروهای نظامیاش از ایران در آستانهی کودتا میباشد.
Apr 11, 202034:03
کتاب صوتی رضاشاه - قسمت چهارم
بدون یک شناخت اجمالی از وضعیت ایران مقارن با کودتای ۱۲۹۹، نمیتوان درک درستی از چگونگی به روی کارآمدن رضاشاه پیداکرد. چندین مولفه مهم پیرامون اوضاع و احوال ایران در آن مقطع میبایستی مورد توجه قرار بگیرند.
اولین و مهم ترین نکته، بی ثباتی و هرج و مرجی هست که ایران را درخود فروبرده بود. ناتوانی و ضعف حکومت در تهران در اداره کشور، بدون تردید مهم ترین مولفه میباشد. دشمنی روسها با مشروطهی نوپای ایران و نتایج نامطلوبی که آن سیاست ببار میاورد، مولفه دوم است. وقوع جنگ جهانی اول درسال ۱۲۹۳ -یعنی شش سال قبل از کودتا- و آثارمخربی که ورود ارتشهای روسیه، عثمانی و انگلستان در کشور ببار میاورد، مولفه سوم و بالاخره میبایستی به انگلستان و سیاستهای آن کشور در ایران بعنوان مولفه چهارم بپردازیم.
محمدعلی شاه، پادشاه جوانِ بیرحم و قدرت طلب که تقریبا همزمان با مشروطه به قدرت رسیده بود، به هیچ روی حاضر نبود اختیاراتش را از مجلس بگیرد. و سرانجام نیز مجلس را به توپ بسته و مشروطه را برچید.
پس از یکسال جنگ داخلی، مشروطه خواهان موفق شدند پادشاه دیکتاتور را برکنار نموده و پسرخردسالش را جانشین وی نمایند. بنظر میرسید عصر اصلاحات و ترقی آغازشده اما یکسال بعد، روسها تبریز را اشغال نموده، مشروطه خواهان را اعدام و خواهان اخراج "مورگان شوستر" آمریکایی و همکارانش از ایران میشوند که به دعوت مجلس برای ایجاد یک ساختار مدرن مالی به ایران آمده بود. سپس اولتیماتوم میدهند که اگر مجلس منحل نشود تهران را هم اشغال خواهند نمود.
علت دشمنی روسها با مشروطه پیچیده نبود. اهرم نفوذ روسها در ایران دربار قاجار بود که مشروطه باعث تضعیف آن شده بود. دلیل دوم هم آن بود که روسها در آن مقطع درگیر رویارویی با انقلابیون و آزادیخواهان روسیه از جمله در قفقاز بودند. نهضت مشروطه بالطبع باعث تقویت حرکتهای آزادیخواهانه در قفقاز میشد. بنابراین روسها از همان ابتدا، چشم دیدن مشروطه ایران را نداشتند.
شعله ور شدن آتش جنگ جهانی اول در سال ۱۲۹۳ اوضاع پریشان ایران را، از بد به مصیبت بار سوق داد. ارتشهای روسیه، عثمانی و انگلستان وارد ایران شدند و از سوی دیگر هم قحطی، خشکسالی و تیفوس کشور را درنوردیدند. از بخت بد ایرانیان، جنگ باعث شد تا رقابت یکصد ساله میان انگلستان و روسیه جای خود را به همکاری دهد و انتظار مشروطه خواهان از مساعدت انگلستان در برابر تجاوزات روسیه ببار ننشیند.
اولین و مهم ترین نکته، بی ثباتی و هرج و مرجی هست که ایران را درخود فروبرده بود. ناتوانی و ضعف حکومت در تهران در اداره کشور، بدون تردید مهم ترین مولفه میباشد. دشمنی روسها با مشروطهی نوپای ایران و نتایج نامطلوبی که آن سیاست ببار میاورد، مولفه دوم است. وقوع جنگ جهانی اول درسال ۱۲۹۳ -یعنی شش سال قبل از کودتا- و آثارمخربی که ورود ارتشهای روسیه، عثمانی و انگلستان در کشور ببار میاورد، مولفه سوم و بالاخره میبایستی به انگلستان و سیاستهای آن کشور در ایران بعنوان مولفه چهارم بپردازیم.
محمدعلی شاه، پادشاه جوانِ بیرحم و قدرت طلب که تقریبا همزمان با مشروطه به قدرت رسیده بود، به هیچ روی حاضر نبود اختیاراتش را از مجلس بگیرد. و سرانجام نیز مجلس را به توپ بسته و مشروطه را برچید.
پس از یکسال جنگ داخلی، مشروطه خواهان موفق شدند پادشاه دیکتاتور را برکنار نموده و پسرخردسالش را جانشین وی نمایند. بنظر میرسید عصر اصلاحات و ترقی آغازشده اما یکسال بعد، روسها تبریز را اشغال نموده، مشروطه خواهان را اعدام و خواهان اخراج "مورگان شوستر" آمریکایی و همکارانش از ایران میشوند که به دعوت مجلس برای ایجاد یک ساختار مدرن مالی به ایران آمده بود. سپس اولتیماتوم میدهند که اگر مجلس منحل نشود تهران را هم اشغال خواهند نمود.
علت دشمنی روسها با مشروطه پیچیده نبود. اهرم نفوذ روسها در ایران دربار قاجار بود که مشروطه باعث تضعیف آن شده بود. دلیل دوم هم آن بود که روسها در آن مقطع درگیر رویارویی با انقلابیون و آزادیخواهان روسیه از جمله در قفقاز بودند. نهضت مشروطه بالطبع باعث تقویت حرکتهای آزادیخواهانه در قفقاز میشد. بنابراین روسها از همان ابتدا، چشم دیدن مشروطه ایران را نداشتند.
شعله ور شدن آتش جنگ جهانی اول در سال ۱۲۹۳ اوضاع پریشان ایران را، از بد به مصیبت بار سوق داد. ارتشهای روسیه، عثمانی و انگلستان وارد ایران شدند و از سوی دیگر هم قحطی، خشکسالی و تیفوس کشور را درنوردیدند. از بخت بد ایرانیان، جنگ باعث شد تا رقابت یکصد ساله میان انگلستان و روسیه جای خود را به همکاری دهد و انتظار مشروطه خواهان از مساعدت انگلستان در برابر تجاوزات روسیه ببار ننشیند.
Apr 11, 202038:20
کتاب صوتی رضاشاه - قسمت سوم
بدون یک شناخت اجمالی از وضعیت ایران مقارن با کودتای ۱۲۹۹، نمیتوان درک درستی از چگونگی به روی کارآمدن رضاشاه پیداکرد. چندین مولفه مهم پیرامون اوضاع و احوال ایران در آن مقطع میبایستی مورد توجه قرار بگیرند.
اولین و مهم ترین نکته، بی ثباتی و هرج و مرجی هست که ایران را درخود فروبرده بود. ناتوانی و ضعف حکومت در تهران در اداره کشور، بدون تردید مهم ترین مولفه میباشد. دشمنی روسها با مشروطهی نوپای ایران و نتایج نامطلوبی که آن سیاست ببار میاورد، مولفه دوم است. وقوع جنگ جهانی اول درسال ۱۲۹۳ -یعنی شش سال قبل از کودتا- و آثارمخربی که ورود ارتشهای روسیه، عثمانی و انگلستان در کشور ببار میاورد، مولفه سوم و بالاخره میبایستی به انگلستان و سیاستهای آن کشور در ایران بعنوان مولفه چهارم بپردازیم.
محمدعلی شاه، پادشاه جوانِ بیرحم و قدرت طلب که تقریبا همزمان با مشروطه به قدرت رسیده بود، به هیچ روی حاضر نبود اختیاراتش را از مجلس بگیرد. و سرانجام نیز مجلس را به توپ بسته و مشروطه را برچید.
پس از یکسال جنگ داخلی، مشروطه خواهان موفق شدند پادشاه دیکتاتور را برکنار نموده و پسرخردسالش را جانشین وی نمایند. بنظر میرسید عصر اصلاحات و ترقی آغازشده اما یکسال بعد، روسها تبریز را اشغال نموده، مشروطه خواهان را اعدام و خواهان اخراج "مورگان شوستر" آمریکایی و همکارانش از ایران میشوند که به دعوت مجلس برای ایجاد یک ساختار مدرن مالی به ایران آمده بود. سپس اولتیماتوم میدهند که اگر مجلس منحل نشود تهران را هم اشغال خواهند نمود.
علت دشمنی روسها با مشروطه پیچیده نبود. اهرم نفوذ روسها در ایران دربار قاجار بود که مشروطه باعث تضعیف آن شده بود. دلیل دوم هم آن بود که روسها در آن مقطع درگیر رویارویی با انقلابیون و آزادیخواهان روسیه از جمله در قفقاز بودند. نهضت مشروطه بالطبع باعث تقویت حرکتهای آزادیخواهانه در قفقاز میشد. بنابراین روسها از همان ابتدا، چشم دیدن مشروطه ایران را نداشتند.
شعله ور شدن آتش جنگ جهانی اول در سال ۱۲۹۳ اوضاع پریشان ایران را، از بد به مصیبت بار سوق داد. ارتشهای روسیه، عثمانی و انگلستان وارد ایران شدند و از سوی دیگر هم قحطی، خشکسالی و تیفوس کشور را درنوردیدند. از بخت بد ایرانیان، جنگ باعث شد تا رقابت یکصد ساله میان انگلستان و روسیه جای خود را به همکاری دهد و انتظار مشروطه خواهان از مساعدت انگلستان در برابر تجاوزات روسیه ببار ننشیند.
اولین و مهم ترین نکته، بی ثباتی و هرج و مرجی هست که ایران را درخود فروبرده بود. ناتوانی و ضعف حکومت در تهران در اداره کشور، بدون تردید مهم ترین مولفه میباشد. دشمنی روسها با مشروطهی نوپای ایران و نتایج نامطلوبی که آن سیاست ببار میاورد، مولفه دوم است. وقوع جنگ جهانی اول درسال ۱۲۹۳ -یعنی شش سال قبل از کودتا- و آثارمخربی که ورود ارتشهای روسیه، عثمانی و انگلستان در کشور ببار میاورد، مولفه سوم و بالاخره میبایستی به انگلستان و سیاستهای آن کشور در ایران بعنوان مولفه چهارم بپردازیم.
محمدعلی شاه، پادشاه جوانِ بیرحم و قدرت طلب که تقریبا همزمان با مشروطه به قدرت رسیده بود، به هیچ روی حاضر نبود اختیاراتش را از مجلس بگیرد. و سرانجام نیز مجلس را به توپ بسته و مشروطه را برچید.
پس از یکسال جنگ داخلی، مشروطه خواهان موفق شدند پادشاه دیکتاتور را برکنار نموده و پسرخردسالش را جانشین وی نمایند. بنظر میرسید عصر اصلاحات و ترقی آغازشده اما یکسال بعد، روسها تبریز را اشغال نموده، مشروطه خواهان را اعدام و خواهان اخراج "مورگان شوستر" آمریکایی و همکارانش از ایران میشوند که به دعوت مجلس برای ایجاد یک ساختار مدرن مالی به ایران آمده بود. سپس اولتیماتوم میدهند که اگر مجلس منحل نشود تهران را هم اشغال خواهند نمود.
علت دشمنی روسها با مشروطه پیچیده نبود. اهرم نفوذ روسها در ایران دربار قاجار بود که مشروطه باعث تضعیف آن شده بود. دلیل دوم هم آن بود که روسها در آن مقطع درگیر رویارویی با انقلابیون و آزادیخواهان روسیه از جمله در قفقاز بودند. نهضت مشروطه بالطبع باعث تقویت حرکتهای آزادیخواهانه در قفقاز میشد. بنابراین روسها از همان ابتدا، چشم دیدن مشروطه ایران را نداشتند.
شعله ور شدن آتش جنگ جهانی اول در سال ۱۲۹۳ اوضاع پریشان ایران را، از بد به مصیبت بار سوق داد. ارتشهای روسیه، عثمانی و انگلستان وارد ایران شدند و از سوی دیگر هم قحطی، خشکسالی و تیفوس کشور را درنوردیدند. از بخت بد ایرانیان، جنگ باعث شد تا رقابت یکصد ساله میان انگلستان و روسیه جای خود را به همکاری دهد و انتظار مشروطه خواهان از مساعدت انگلستان در برابر تجاوزات روسیه ببار ننشیند.
Apr 11, 202024:29
کتاب صوتی رضاشاه - قسمت دوم
در این بخش میبینیم که روایت حکومتی از رضاشاه و اقداماتش که جملگی بر روی تئوریهای توطئه بنا شده چقدر بنیانشان سست بوده و با یک بررسی ابتدایی فرومیریزند. جدای از تئوریهای توطئه، اشکال اساسی دیگر رویکرد رسمی به دوران رضاشاه آنست که اساساً نه به اوضاع و احوال و شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشورداشارهای میکند، نه به نیروهای سیاسی و اجتماعی یا ساختار قدرت، و نه به هیچ جنبه دیگری از ایرانی که رضاشاه در آن ظهور میکند، میپردازد. کانه ایران یک جزیره دورافتاده و خالی از سکنه در وسط اقیانوس است! فقط دو موجود درآن بسر میبرند: "انگلستان" و "رضاشاه".
بنابراین هرطور که مایلند رفتار و تصمیم گیری می نمایند. در این بخش میبینیم که مقارن با ظهور رضاشاه، چگونه شیرازه مملکت از هم به در رفته بود و در هر گوشهای از کشور، قدرتی مستقل از تهران فرمانروایی میکرد و برخی از مناطق کشور همچون کردستان و خوزستان سالها میشد که با حکومت مرکزی در تهران قطع رابطه کرده و درگیلان، آذربایجان و بسیاری مناطق دیگر، قدرتهای محلی عملا مستقل از تهران فرمانروایی میکردند. و بالاخره که آن وضعیت آشفته و ملوکالطوایفی بعد ازانقلاب مشروطه درسال ۱۲۸۵ -یعنی ۱۵سال قبل از ظهوررضا شاه- ایران را درخود فروربرده بود.
یک آشنایی مقدماتی با اوضاع واحوال ایران مقارن با ظهور رضا شاه، نخستین گام در شناخت تاریخ کشورمان درآن مقطع میباشد.
بنابراین هرطور که مایلند رفتار و تصمیم گیری می نمایند. در این بخش میبینیم که مقارن با ظهور رضاشاه، چگونه شیرازه مملکت از هم به در رفته بود و در هر گوشهای از کشور، قدرتی مستقل از تهران فرمانروایی میکرد و برخی از مناطق کشور همچون کردستان و خوزستان سالها میشد که با حکومت مرکزی در تهران قطع رابطه کرده و درگیلان، آذربایجان و بسیاری مناطق دیگر، قدرتهای محلی عملا مستقل از تهران فرمانروایی میکردند. و بالاخره که آن وضعیت آشفته و ملوکالطوایفی بعد ازانقلاب مشروطه درسال ۱۲۸۵ -یعنی ۱۵سال قبل از ظهوررضا شاه- ایران را درخود فروربرده بود.
یک آشنایی مقدماتی با اوضاع واحوال ایران مقارن با ظهور رضا شاه، نخستین گام در شناخت تاریخ کشورمان درآن مقطع میباشد.
Apr 10, 202024:46
کتاب صوتی رضا شاه - قسمت اول
در این بخش میبینیم که نظریه حکومتی پیرامون بروی کارآمدن رضا شاه توسط انگلستان و نسبت دادن اقدامات وی در جهت مصالح لندن، با مشکلات فراوانی روبرو ست. از جملهی بنبستها، سیاستِ معروفِ "تفرقه بیانداز و حکومت کن" است که به استعمار نسبت داده میشود. درحالیکه نخستین ومهم ترین اقدام رضاشاه ایجاد وحدت و یکپارچگی ایران بود؛ دقیقا خلاف آن سیاست.
پایان کار رضا شاه، بنبست بعدی است. اگر رضا شاه عامل انگلستان میبود، چه نیازی بود تا لندن بهاتفاق روسیه ایران را اشغال نمایند و وی را ازقدرت برکنار نمایند؟
البته در پارادیم سیاسی فرورفته در تئوری های توطئه در ایران، ابزاری بنام "تاریخ مصرف" وجود دارد که برکناری امثال رضاشاه،صدام حسین،بن لادن یا ابوبکر بغدادی را که وابسته به غرب میپندارند،بکمک آن توجیه مینماید. از بین رفتن هر چهرهای که بزعم تحلیلگران دولتی در ایران وابسته به غرب بوده اند اما بدست خود غربیها ازقدرت برکنارشده اند،بمدد ابزار تحلیلی "پایان یافتن تاریخ مصرف" آن شخصیت، تحلیل و تبیین میشود. در پاسخ به علت برکناری رضاشاه هم توسط انگلیسی ها همین استدلال بکار گرفته شده که "تاریخ مصرف او تمام شده بود".
برای فهم چگونگی ظهور رضاشاه در سپهر سیاسی ایران بجای غلطیدن در گردابی از تئوریهای توطئه، چاره دیگری بجز فهم شرایط سیاسی،اجتماعی و اقتصادی ایران درآن مقطع نداریم.
پایان کار رضا شاه، بنبست بعدی است. اگر رضا شاه عامل انگلستان میبود، چه نیازی بود تا لندن بهاتفاق روسیه ایران را اشغال نمایند و وی را ازقدرت برکنار نمایند؟
البته در پارادیم سیاسی فرورفته در تئوری های توطئه در ایران، ابزاری بنام "تاریخ مصرف" وجود دارد که برکناری امثال رضاشاه،صدام حسین،بن لادن یا ابوبکر بغدادی را که وابسته به غرب میپندارند،بکمک آن توجیه مینماید. از بین رفتن هر چهرهای که بزعم تحلیلگران دولتی در ایران وابسته به غرب بوده اند اما بدست خود غربیها ازقدرت برکنارشده اند،بمدد ابزار تحلیلی "پایان یافتن تاریخ مصرف" آن شخصیت، تحلیل و تبیین میشود. در پاسخ به علت برکناری رضاشاه هم توسط انگلیسی ها همین استدلال بکار گرفته شده که "تاریخ مصرف او تمام شده بود".
برای فهم چگونگی ظهور رضاشاه در سپهر سیاسی ایران بجای غلطیدن در گردابی از تئوریهای توطئه، چاره دیگری بجز فهم شرایط سیاسی،اجتماعی و اقتصادی ایران درآن مقطع نداریم.
Apr 08, 202029:02