پادکست پنجاه و دو هرتز تنهایی
By پادکست پنجاه و دو هرتز تنهایی
قسمت جدید هر چهارشنبه ساعت ۲۰:۰۰
ماجرای آشنایی من و وال۵۲ هرتز از جایی شروع شد
که از آواز تنهایی قلبم پادکست می سازم
حال رهگذر خود دانی که چندی مهمان صدای تنها من باشی یا نباشی
ماجرای آشنایی من و وال۵۲ هرتز از جایی شروع شد
که از آواز تنهایی قلبم پادکست می سازم
حال رهگذر خود دانی که چندی مهمان صدای تنها من باشی یا نباشی
پادکست پنجاه و دو هرتز تنهاییDec 16, 2020
00:00
12:58
به خاطر چهار برگ لعنتی
به خاطر چهار برگ لعنتی صدای هم وطنان سیستان و بلوچستانی است که ریشه در این آب و خاک دارند اما از حق شناسنامه محروم هستند مردمی که به دلیل نداشتن مهر شناسنامه از حق تحصیل، خدمات درمانی و رفاهی محروم می شوند .آنها ایرانی هستند اما برای اثبات ایرانی بودن راه درازی در پیش دارند و حتی در این راه حقوق انسانی و ایرانی بودنشان انکار می شود.
این اپیزود را صرفا به نشانه ی همبستگی با کودکان سیستان و یادآوری حق زیستن آنها از کاربران یوتیوب گردآوری کردم و در تهیه مصاحبه و ادیت صدای های بخش شده هیچ گونه نقشی ندارم هدفم از جمع آوری این مجموعه صرفا توجه به مردم سیستان و بلوچستان است به امید آن که سیستان و بلوچستان پاره تنمان را فراموش نکنیم و هر کدام به سهم خودمان به یادشان باشیم.
نشانی صدای خاموش مردم سیستان و بلوچستان که از یوتیوب گردآوری شده :
youtu.be/OhaRNCLi2-E?si=_BsZHG8Y4NhAj5Cj
youtu.be/P7xemvmBKVU?si=0gAYH2WMD8zO6ypn
youtu.be/nZvtt-C91F8?si=7zhyjSooYGJC2L6G
youtu.be/PttuZ7oZuJs?si=IVLUv3ODOaTowBZt
این اپیزود را صرفا به نشانه ی همبستگی با کودکان سیستان و یادآوری حق زیستن آنها از کاربران یوتیوب گردآوری کردم و در تهیه مصاحبه و ادیت صدای های بخش شده هیچ گونه نقشی ندارم هدفم از جمع آوری این مجموعه صرفا توجه به مردم سیستان و بلوچستان است به امید آن که سیستان و بلوچستان پاره تنمان را فراموش نکنیم و هر کدام به سهم خودمان به یادشان باشیم.
نشانی صدای خاموش مردم سیستان و بلوچستان که از یوتیوب گردآوری شده :
youtu.be/OhaRNCLi2-E?si=_BsZHG8Y4NhAj5Cj
youtu.be/P7xemvmBKVU?si=0gAYH2WMD8zO6ypn
youtu.be/nZvtt-C91F8?si=7zhyjSooYGJC2L6G
youtu.be/PttuZ7oZuJs?si=IVLUv3ODOaTowBZt
Jan 19, 202411:38
چهارمین سالگرد پنجاه و دو هرتز تنهایی
درست در همچین روزی به دنیا آمدی
Sep 09, 202324:43
به نیمه ی دیگرم
نامه ای برای امیدوار بودنت
Dec 15, 202205:06
محکومیت سکوت بی نفسان
به یاد کودکان و نوجوانان کشته شده در حوادث اخیر اسم داستانم را محکومیت سکوت بی نفسان می گذارم از این بعد هم این متن سجاق شده به تمامی داستان های من است در برابر استفاده ابزاری و منفعت طلبانه از کودک و نوجوانان سرزمینم می ایستم و کوتاه نمی آیم
به عنوان یک دانشجو ادبیات کودک و نوجوان در برابر سرکوب مطالبه گری های مسالمت آمیز ، حمله به مدارس ، بازداشت دانش آموزان، شست شوی مغزی در کانون اصلاح تربیت ، تهدید و ارعاب دانش آموز پس از آزاد شدن ، اخراج و تعلیق دانش آموزان، دادن باتوم به کودک برای سرکوب معترضین، وثیقه های میلیونی که همه توانایی پرداخت ندارند سکوت نمی کنم برای زنده ماندن کودکان و نوجوانان کشورم به شیوه خودم کنارشان خواهم بود سالهاست که از درد نوجوانان و کودکان محکوم به سکوت بودم اما دیگر سکوت نخواهم کرد
با توجه به کشتارگاه شدن مدارس و خیابان ها بهتر است به شیوه های جایگزین برای مطالبه گری کودکان و نوجوانان کشورم فکر کنیم شرایط حاضر ایجاب می کند کودکان و نوجوانان کشورم با اعتراض مستقیم در صف مقدم نباشند اما منفعل هم نخواهند بود من در عجب هستم چرا برخی ازجان پناه شدن نوجوان و کودک در برابر باتوم و اسلحه جیغ،کف و هورا سر می دهند اما برای رهایی او کاری نمی کنند آنها دست روی دست می گذراند تماشا می کنند که فقط کودک و نوجوان سپر انسانی باشند
طبق پیمان نامه حقوق کودک باید حافظ جان وجسم کودک و نوجوان باشیم اگر قرار است که کودکان و نوجوانان کنار ما باشند چون اساسا آنها بخشی از مردم هستند شیوه های اعتراض و مطالبه گری این قشر آسیب پذیر باید به گونه ای باشد که هویتشان فاش نشود امنیت جسم و جانشان به خطر نیفتد بی دفاع و بی پناه در معرض بازداشت و کشتار در مکان های سربسته و سر باز چون مدرسه یا خیابان ها قرار نگیرند ولی اعتراض و حقوق خودشان را هم ابراز کنند
قبول کنید ما نمی دانیم حمله به مدارس و وضعیت جنگی در خیابان ها تا چه زمانی ادامه دارد متاسفانه برخی از مسئولان مدارس با تحویل دانش اموزان به نیروی سرکوبگر و اجازه ورود این باتوم به دستان به حریم مدارس ثابت کردند ضامن امنیت جان دانش آموزان نیستند بد بختانه برخی از فعالین کودک و سفیر یونیسف هم مشخص نکردند چگونه پیگر خواهند بود تا آن زمان نامعلوم باید فکری به حال شیوه های حق خواهی کنیم کاش در معرفی شیوه های اعتراض کم آسیب تر تفکر اگاهانه و خلاقیت داشته باشیم در غیر این صورت با نادیده گرفتن سلامت جسم و جان کودکان و نوجوانان سرزمینم من و شما به همراه نیروی سرکوبگر مسئول خون های ریخته شده هستیم من که خودم را مسئول می دانستم اگر حرفی در موردش نمی زدم
به عنوان یک دانشجو ادبیات کودک و نوجوان در برابر سرکوب مطالبه گری های مسالمت آمیز ، حمله به مدارس ، بازداشت دانش آموزان، شست شوی مغزی در کانون اصلاح تربیت ، تهدید و ارعاب دانش آموز پس از آزاد شدن ، اخراج و تعلیق دانش آموزان، دادن باتوم به کودک برای سرکوب معترضین، وثیقه های میلیونی که همه توانایی پرداخت ندارند سکوت نمی کنم برای زنده ماندن کودکان و نوجوانان کشورم به شیوه خودم کنارشان خواهم بود سالهاست که از درد نوجوانان و کودکان محکوم به سکوت بودم اما دیگر سکوت نخواهم کرد
با توجه به کشتارگاه شدن مدارس و خیابان ها بهتر است به شیوه های جایگزین برای مطالبه گری کودکان و نوجوانان کشورم فکر کنیم شرایط حاضر ایجاب می کند کودکان و نوجوانان کشورم با اعتراض مستقیم در صف مقدم نباشند اما منفعل هم نخواهند بود من در عجب هستم چرا برخی ازجان پناه شدن نوجوان و کودک در برابر باتوم و اسلحه جیغ،کف و هورا سر می دهند اما برای رهایی او کاری نمی کنند آنها دست روی دست می گذراند تماشا می کنند که فقط کودک و نوجوان سپر انسانی باشند
طبق پیمان نامه حقوق کودک باید حافظ جان وجسم کودک و نوجوان باشیم اگر قرار است که کودکان و نوجوانان کنار ما باشند چون اساسا آنها بخشی از مردم هستند شیوه های اعتراض و مطالبه گری این قشر آسیب پذیر باید به گونه ای باشد که هویتشان فاش نشود امنیت جسم و جانشان به خطر نیفتد بی دفاع و بی پناه در معرض بازداشت و کشتار در مکان های سربسته و سر باز چون مدرسه یا خیابان ها قرار نگیرند ولی اعتراض و حقوق خودشان را هم ابراز کنند
قبول کنید ما نمی دانیم حمله به مدارس و وضعیت جنگی در خیابان ها تا چه زمانی ادامه دارد متاسفانه برخی از مسئولان مدارس با تحویل دانش اموزان به نیروی سرکوبگر و اجازه ورود این باتوم به دستان به حریم مدارس ثابت کردند ضامن امنیت جان دانش آموزان نیستند بد بختانه برخی از فعالین کودک و سفیر یونیسف هم مشخص نکردند چگونه پیگر خواهند بود تا آن زمان نامعلوم باید فکری به حال شیوه های حق خواهی کنیم کاش در معرفی شیوه های اعتراض کم آسیب تر تفکر اگاهانه و خلاقیت داشته باشیم در غیر این صورت با نادیده گرفتن سلامت جسم و جان کودکان و نوجوانان سرزمینم من و شما به همراه نیروی سرکوبگر مسئول خون های ریخته شده هستیم من که خودم را مسئول می دانستم اگر حرفی در موردش نمی زدم
Oct 20, 202233:52
خشم مقدس
و نام تو رمزی ایست در داستان من
Sep 22, 202220:21
سومین سالگرد پنجاه و دو هرتز تنهایی
من هیچ کس ام! تو کیستی؟
تو هم هیچ کسی؟
پس ما یک جفتیم!
به کسی نگو! برملایمان می کنند، می دانی!
چه ملال آور است، کسی بودن ! امیلی دیکنسون
Sep 09, 202210:55
داستان اعلام حیات تحت هیچ شرایطی
پی دی اف رمان هایی که پیشنهاد دادم بعد از شنیدن داستان بخونین توی کانال تلگرام پادکست قرار دادم https://t.me/The52HertzLonely
"این اولین بارش نبود که می مرد"
صندوق پستی من اگه احیانا دلتون خواست انتقاد یا پیشنهادی بفرستین :
the52hertzalone1@gmail.com
"این اولین بارش نبود که می مرد"
صندوق پستی من اگه احیانا دلتون خواست انتقاد یا پیشنهادی بفرستین :
the52hertzalone1@gmail.com
Jun 02, 202219:34
داستان شاید یک وقت دیگر
...
Jun 02, 202235:21
داستان سرهای مجرم
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
سلام خوبین سر خوشین راستی سرهاتون هنوز سر جاشه ؟
صندوق پستی من اگه احیانا دلتون خواست نامه بفرستین :
the52hertzalone1@gmail.com
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
سلام خوبین سر خوشین راستی سرهاتون هنوز سر جاشه ؟
صندوق پستی من اگه احیانا دلتون خواست نامه بفرستین :
the52hertzalone1@gmail.com
May 17, 202221:53
داستان
...
May 11, 202231:56
فعلا عنوان ندارد
ایده ی داستان از کجا آمد و منبع الهام چه بود راستش این داستان را با اقتباس از طنز عمو شلبی و فصل چهارم کتاب هنر بی خیالی نوشتم به نظر من این دو بهم شباهت زیادی داشتند
Apr 07, 202216:33
داستان یکی مثل بقیه
کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد
Mar 31, 202228:14
داستان همه می دانند
طرح اولیه داستانه امیدوارم این بار واقعا بازنویسی کنم راستش آخرین داستانی هست که در این چند ماه اخیر نوشتم آخه باورم شده شاید حق با اونه من آدم مناسبی برای نوشتن نیستم ولی نمی خوام باور کنم با این وجود هنوز ادامه می دم
Mar 30, 202212:21
آزمایش هیولایی چند میلیون خورده یی آدم زیادی
آدم زیادی
آدم زیادی شخصیت نوعی مهمی است که در ادبیات قرن نوزدهم روسیه بسیار متداول بود آدم زیادی شخصیت آرمان خواه ولی غیر فعالی است که به مسائل اخلاقی و اجتماعی آگاه و حساس است اما عملی انجام نمی دهد و این خصوصیت او تا حدی نتیجه ضعف و سستی اراده ی او و تا حدی زاییده ی محدودیت های اجتماعی و سیاسی موجود در جامعه است که آزادی عمل به او نمی دهد.
واژه نامه هنر داستان نویسی | جمال میر صادقی
آدم زیادی شخصیت نوعی مهمی است که در ادبیات قرن نوزدهم روسیه بسیار متداول بود آدم زیادی شخصیت آرمان خواه ولی غیر فعالی است که به مسائل اخلاقی و اجتماعی آگاه و حساس است اما عملی انجام نمی دهد و این خصوصیت او تا حدی نتیجه ضعف و سستی اراده ی او و تا حدی زاییده ی محدودیت های اجتماعی و سیاسی موجود در جامعه است که آزادی عمل به او نمی دهد.
واژه نامه هنر داستان نویسی | جمال میر صادقی
Jan 12, 202220:36
آزمایش هیولایی صدای ضد و نقیض
اپیزود دوم آزمایش هیولایی
صدای ضد و نقیض
اپیزود اول آزمایش هیولایی خیانت علیه منافع عمومی:
https://t.me/The52HertzLonely/515
صدای ضد و نقیض
اپیزود اول آزمایش هیولایی خیانت علیه منافع عمومی:
https://t.me/The52HertzLonely/515
Jan 05, 202212:24
آزمایش هیولایی خیانت علیه منافع عمومی
اپیزود اول آزمایش هیولایی
خیانت علیه منافع عمومی
بعد از مدت ها داستان نوشتم و شما نمی دانید چه قدر از روحم کاست تا حاصلش شد این هشت دقیقه خورده ای
داستان در حال شکل گرفتن است این که بپرسید می دانم دقیقا چه اتفاقی خواهد افتاد من فقط در جوابتان می گویم باید صبر کنید هر چهارشنبه ساعت هشت منتشرش کنم
هر چند که کاش احساس شرم و هراس رهایم می کرد
تمام شجاعتم را جمع کردم تا این را نوشتم تا منتشرش کردم حالا تمام این شجاعت را باید نگه دارم برای وقایع پس از منتشر شدنش
خیانت علیه منافع عمومی
بعد از مدت ها داستان نوشتم و شما نمی دانید چه قدر از روحم کاست تا حاصلش شد این هشت دقیقه خورده ای
داستان در حال شکل گرفتن است این که بپرسید می دانم دقیقا چه اتفاقی خواهد افتاد من فقط در جوابتان می گویم باید صبر کنید هر چهارشنبه ساعت هشت منتشرش کنم
هر چند که کاش احساس شرم و هراس رهایم می کرد
تمام شجاعتم را جمع کردم تا این را نوشتم تا منتشرش کردم حالا تمام این شجاعت را باید نگه دارم برای وقایع پس از منتشر شدنش
Dec 29, 202108:21
داستان خسته تر از مرگم
https://t.me/The52HertzLonely
Oct 24, 202136:23
داستان یک دو سه راه مدرسه
قربانی، قربانی تولید می‌کند...
آدم‌هایی که ما را رنج می‌دهند،
خیلی اوقات رنج کشیده‌هایی هستند
که از زخم‌های خودشان نتوانستند عبور کنند. اروین یالوم
آدم‌هایی که ما را رنج می‌دهند،
خیلی اوقات رنج کشیده‌هایی هستند
که از زخم‌های خودشان نتوانستند عبور کنند. اروین یالوم
Oct 06, 202137:50
داستان قبرستان ستارگان مرده قسمت۱ (هر کدوم از ما قهرمان نقش اولیم)
بعد از ساختن این پادکست ترسیدم از خودم وای نه من این جوری ام که ادعای احترام به عقاید و باور ها دارم باید روی خودم بیشتر کار کنم چه ویژگی های وحشتناکی توی آدامیزاد هست خودش بی اطلاعست
Sep 22, 202148:07
به خاطر نداشتن پشیمونی
https://t.me/The52HertzLonely
Sep 09, 202126:17
شهرزاد گمشده درونم قسمت اول
صدا خفه کن ها چرا به هر شکلی سر راه نوشتن من سبز می شوند ؟
برای زنده نگه داشتن خلاقیت آیا الزامی هست توجه کنم چه کسانی داستانم را دنبال می کنند ؟
من به چه هدفی می خواهم نویسنده شوم برای کسب شهرت یا ایجاد تحول
آزادی بیان و احترام به عقاید به نظر من کاملا ضد یک دیگرند با این حساب بعضی از داستان ها باید بعد از مرگ نویسنده منتشر شوند
آیا من در این مدت کوتاه می توانم نویسنده درونم را کشف کنم یا این که عروسک خیمه شب بازی اساتید کلاسیک داستان نویس می شوم
شاید پیش از شناخت نیمه های پنهان درونم بدون اطلاع من با دست خودم نابود شوند
در این قسمت پادکست که از قضا امکانش نبود ویرایش کنم سوالاتی از خودم پرسیدم و موانع ننوشتن را در خودم جست و جو کردم
https://t.me/The52HertzLonely
Jul 28, 202119:18
طرح اولیه داستان پشت درهای جهنم
Jun 16, 202122:30
داستان زنده به گورانی که هنوز نفس می کشند
با نهایت احترام تقدیم به زن کش ها
Jun 09, 202117:45
بازمانده تصادف و ترس هایش
تا کی باید به خودم دروغ می گفتم که این اتفاق نیفتاده و من همچین ترسی توی زندگیم ندارم
دو شب پیش برادرم گفت وقتی از خونه بیرون می رین احتیاط کنین این روزا راننده ها بد می رونن
شروع کردم به نوشتن این قسمت تا پادکستش رو ضبط کنم برام آسون نبود حکم نبش قبر رو داشت
هر چند که برای اشتراک گذاشتن احساساتم مردد بودم ولی اتفاقا باید همچین راننده های بی احتیاطی به حرف هام گوش بدن پس تقدیم به شما که جلوی مدرسه ها با سرعت می گذرین تقدیم به شما که وقتی نزدیک خط عابر پیاده می شین بیشتر گاز می دین تقدیم به شما که حتی وقتی مقصر نیستین عابر پیاده مقصره فحاشی می کنین و بیشتر بوق می زنین
اولش قصد نداشتم بگم من این تجربیات رو داشتم ولی الان شما که منو می خونین و می شنوین
من بازمانده تصادفم این اتفاق بخشی از زندگیم رو تحت تاثیر قرار داده مثل یه آدم عادی نمی تونم از خیابون بگذرم ترسی که من تجربه می کنم بیشتر از ترس شماست
توی سن هفت سالگی به خاطر تصادف یه سال از تحصیل باز موندم و این همیشه منو آزار می داد
توی مدرسه همش نگران بودم معلم ازم در مورد سنم بپرسه مجبور بشم برای همه توضیح بدم که چرا یه سال ازشون بزرگ‌ترم یا اون موقع ها فکر می کردم اگه تصادف نمی کردم چی می شدم لااقل از بهترین دوستم جدا نمی افتادم
قبل از تصادفم عاشق رقصیدن بودم ولی به خاطر این که تا یه سال زمین گیر شده بودم کم کم این حس در من مرد
طوری که توی دانشگاه وقتی ایروبیک برداشتم تا دوباره این عشق رو زنده کنم و مثل بچگی هام ازش لذت ببرم بیشتر دل سرد شدم انگار این ذوق فقط مال قبل از تصادفم بود
یادمه ایام دانشجویی بعد از شروع شدن ترم جدید چون یه مدتی از خیابون نگذشته بودم
دوباره از اول باید خودمو آماده می کردم و با خودم می جنگیدم تو که یه بار از پسش بر اومدی الان هم می تونی طاقت بیار
یه بخشی از وجودم می گه فاطمه بزرگ نمایی نکن چیزی نیست تو که شکستش دادی اما اگه بازمانده یه تصادف بودی یا شاهدش
من حست رو می فهمم توی این پادکست برات تعریف کردم چه حسی داشتم یا چه طور دارم باهاش کنار می یام
پی نوشت:
به دوستان و آشنایان عزیز
خواهشا بعد از شنیدن پادکست مجبورم نکنین در موردش حرف بزنم همین یه بار هم برای سخت بوده 🥺
ارادتمند شما
فاطمه توحیدی
نوش جان به همراهی تون
در این لینک می توانید مرا بخوانید و بشنوید
zil.ink/the52hertzalone1
دو شب پیش برادرم گفت وقتی از خونه بیرون می رین احتیاط کنین این روزا راننده ها بد می رونن
شروع کردم به نوشتن این قسمت تا پادکستش رو ضبط کنم برام آسون نبود حکم نبش قبر رو داشت
هر چند که برای اشتراک گذاشتن احساساتم مردد بودم ولی اتفاقا باید همچین راننده های بی احتیاطی به حرف هام گوش بدن پس تقدیم به شما که جلوی مدرسه ها با سرعت می گذرین تقدیم به شما که وقتی نزدیک خط عابر پیاده می شین بیشتر گاز می دین تقدیم به شما که حتی وقتی مقصر نیستین عابر پیاده مقصره فحاشی می کنین و بیشتر بوق می زنین
اولش قصد نداشتم بگم من این تجربیات رو داشتم ولی الان شما که منو می خونین و می شنوین
من بازمانده تصادفم این اتفاق بخشی از زندگیم رو تحت تاثیر قرار داده مثل یه آدم عادی نمی تونم از خیابون بگذرم ترسی که من تجربه می کنم بیشتر از ترس شماست
توی سن هفت سالگی به خاطر تصادف یه سال از تحصیل باز موندم و این همیشه منو آزار می داد
توی مدرسه همش نگران بودم معلم ازم در مورد سنم بپرسه مجبور بشم برای همه توضیح بدم که چرا یه سال ازشون بزرگ‌ترم یا اون موقع ها فکر می کردم اگه تصادف نمی کردم چی می شدم لااقل از بهترین دوستم جدا نمی افتادم
قبل از تصادفم عاشق رقصیدن بودم ولی به خاطر این که تا یه سال زمین گیر شده بودم کم کم این حس در من مرد
طوری که توی دانشگاه وقتی ایروبیک برداشتم تا دوباره این عشق رو زنده کنم و مثل بچگی هام ازش لذت ببرم بیشتر دل سرد شدم انگار این ذوق فقط مال قبل از تصادفم بود
یادمه ایام دانشجویی بعد از شروع شدن ترم جدید چون یه مدتی از خیابون نگذشته بودم
دوباره از اول باید خودمو آماده می کردم و با خودم می جنگیدم تو که یه بار از پسش بر اومدی الان هم می تونی طاقت بیار
یه بخشی از وجودم می گه فاطمه بزرگ نمایی نکن چیزی نیست تو که شکستش دادی اما اگه بازمانده یه تصادف بودی یا شاهدش
من حست رو می فهمم توی این پادکست برات تعریف کردم چه حسی داشتم یا چه طور دارم باهاش کنار می یام
پی نوشت:
به دوستان و آشنایان عزیز
خواهشا بعد از شنیدن پادکست مجبورم نکنین در موردش حرف بزنم همین یه بار هم برای سخت بوده 🥺
ارادتمند شما
فاطمه توحیدی
نوش جان به همراهی تون
در این لینک می توانید مرا بخوانید و بشنوید
zil.ink/the52hertzalone1
Jun 02, 202101:35:44
داستان قدر مطلق وقیح
May 19, 202138:29
داستان زیر پوست ممنوع زن
به قول یکی از طنز پردازن زن بعضی ها پریود را مسخره می کنند برایشان شرم آور است :|
در حالی که باید به آنها یاد آوری کرد تو خودت از همین لخته های خون بوجود آمدی و شاید ممکن بود برای همیشه در فاضلاب دفع شوی
داستان در مورد بوی خوش زن نیست بلکه درمورد زیر پوست ممنوع زن است
معمولا اسمش نبر است مگر این که پیش بیاید یک زن به تو بگوید راستی دخترم یادم رفت بگویم تو دیگر خانم شدی تا آخر عمرت قرار است عذاب بکشی و...
از طریق این لینک می توانید مرا بخوانید و بشنوید:
zil.ink/the52hertzalone1
در حالی که باید به آنها یاد آوری کرد تو خودت از همین لخته های خون بوجود آمدی و شاید ممکن بود برای همیشه در فاضلاب دفع شوی
داستان در مورد بوی خوش زن نیست بلکه درمورد زیر پوست ممنوع زن است
معمولا اسمش نبر است مگر این که پیش بیاید یک زن به تو بگوید راستی دخترم یادم رفت بگویم تو دیگر خانم شدی تا آخر عمرت قرار است عذاب بکشی و...
از طریق این لینک می توانید مرا بخوانید و بشنوید:
zil.ink/the52hertzalone1
May 12, 202145:31
داستان همه توت فرنگی ها شبیه هم نیستن
در این لینک می توانید مرا بخوانید و بشنوید: zil.ink/the52hertzalone1
May 05, 202139:26
داستان گفت و گو با خود
در سومین اپیزود شما داستان گفت و گو با خود رو با صدای خود نویسنده می شنوین
یه دیالوگ توی سریال ندیمه هست که من خیلی دوستش دارم و اون هم اینه که آدم همیشه باید داستانش رو برای یه نفر تعریف کنه حتی اگه هیچ کس باشه
این آخرین داستانیه که توی این چند ماه اخیر نوشتم
خوشبختانه به پایان رسوندمش و مثل داستان های این چند وقته نصفه و نیمه به امون خدا رهاش نکردم
می دونین کی به ذهنم رسید نیمه شبی که توی تاریکی اتاقم نشسته بودم و یهو شخصیتی به ذهنم خزید و وز وز کنان گفت : خیال کن یه روز اصلا نتونی بیدار بشی و دیر متوجه نبودنت بشن بعدش به نظرت چی اتفاقی می افته
خوب من شروع کردم به نوشتنش و هنوز نمی دونم چرا داستان مسیر متفاوتی رو طی کرد و به این جا رسید
@The52HertzAlone
#پادکست
#پنجاه_دو_هرتز_تنهایی
#داستان
#گفت_و_گو_با_خود
#سومین_اپیزود
یه دیالوگ توی سریال ندیمه هست که من خیلی دوستش دارم و اون هم اینه که آدم همیشه باید داستانش رو برای یه نفر تعریف کنه حتی اگه هیچ کس باشه
این آخرین داستانیه که توی این چند ماه اخیر نوشتم
خوشبختانه به پایان رسوندمش و مثل داستان های این چند وقته نصفه و نیمه به امون خدا رهاش نکردم
می دونین کی به ذهنم رسید نیمه شبی که توی تاریکی اتاقم نشسته بودم و یهو شخصیتی به ذهنم خزید و وز وز کنان گفت : خیال کن یه روز اصلا نتونی بیدار بشی و دیر متوجه نبودنت بشن بعدش به نظرت چی اتفاقی می افته
خوب من شروع کردم به نوشتنش و هنوز نمی دونم چرا داستان مسیر متفاوتی رو طی کرد و به این جا رسید
@The52HertzAlone
#پادکست
#پنجاه_دو_هرتز_تنهایی
#داستان
#گفت_و_گو_با_خود
#سومین_اپیزود
Dec 16, 202012:58