هزارداستان Hazardastan
By Mehran mantashi
معرفی
پادکست #هزارداستان
این پادکست حاوی کتابهای صوتی،نمایشنامه های رادیویی،نمایش تک نفره،تله تاتر،داستان های کوتاه وبلند در ژانرهای متفاوت از بزرگان عرصه نویسندگی می باشد .محتوای موجود در این پادکست، صرفنظر از مواضع سیاسی و ایدئولوژیک آنها جمعآوری وانتشار داده میشود.این پادکست صرفا جهت دسترسی رایگان فارسی زبانان به منابع مطالعاتی در سرار دنیا شکل گرفته است .اگر مورد علاقتان بود لطفاً به دیگران هم معرفی کنید
با تشکر فراوان مهران منتشی
پادکست شما، پادکست #هزارداستان
« تبلیغات پذیرفته نمیشود»
هزارداستان HazardastanJan 23, 2022
1921 روش شناسی علم اقتصاد 1/7دکتر موسی غنی نژاد
سال 1330 خورشیدی در شهر تبریز متولد شد. نخست در رشته حسابداری در دانشگاه تهران
به تحصیل پرداخت و مدرک کارشناسی خود را در این رشته گرفت. اما همان اندک واحدهای
درسی اقتصاد در دوره لیسانس حسابداری، جرقه علاقه به علم اقتصاد را در دل وی روشن
کرد که بعدها به شعله ای عظیم تبدیل شد. به همین منظور وی راهی فرانسه شده و در
دانشگاه معتبر سوربن پاریس ، تحصیل اقتصاد را آغاز کرد. دکتر غنی نژاد مدرک
کارشناسی ارشد و دکتری خود را در گرایش اقتصاد توسعه دریافت کرد. اینجا پایان کار
او در تحصیل آکادمیک اقتصاد نبود. غنی نژاد پس از آن تحصیل در گرایش معرفت شناسی
علم اقتصاد را آغاز کرد اما پایان نامه خود در این رشته را دفاع نکرده و به ایران
مراجعت کرد.
دکتر غنی نژاد در ابتدای
بازگشت به کشور ابتدا به تدریس در دانشگاه تبریز مشغول شد. اما پس از مدتی به
عضویت هیات علمی دانشگاه صنعت نفت درآمد و در همین دانشگاه نیز به افتخار
بازنشستگی نائل آمد. وی در اداور مختلف در دانشکده اقتصاد و مدیریت دانشگاه صنعتی
شریف و همچنین موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی به عنوان استاد مدعو
تدریس کرده است.
دکتر موسی غنی نژاد هم
اکنون بزرگترین اقتصاددان ایرانی در زمینه معرفت شناسی علم اقتصاد برشمرده می شود.
علاقه و مطالعه وی به فلسفه باعث ایجاد نوعی نگرش عمیق در معرفت شناسی اقتصاد را
پدید آورده است.
از دکتر غنی نژاد تاکنون ۷ جلد کتاب منتشر شدهاست از جمله آنها می توان به تجددطلبی
و توسعه در ایران ، آزادیخواهی نافرجام (نگارش مشترک با دکتر محمد طبیبیان) ،
دربارهٔ هایک و جامعهٔ مدنی ، آزادی، اقتصاد و سیاست و معرفت شناسی اقتصاد اشاره
کرد.
اکوایران | تصویر اقتصاد ایران
(ecoiran.com)
منبع
اکوایران یک سایت چند رسانه ای است که اخبار، اطلاعات، رویکردها و تحولات اقتصادی
ایران و جهان را در قالبهای مختلف خبری و تحلیلی با استفاده از ابزارهایی چون
ویدیو، متن، پادکست، تصویر و سایر قالب های روزنامهنگاری در اختیار مخاطبان خود
قرار می دهد
معرفت
شناسی1
https://www.aparat.com/v/InGs9
معرفت
شناسی2https://www.aparat.com/v/t2Fvf
معرفت شناسی3
https://www.aparat.com/v/9YjpM
معرفت
شناسی4
https://www.aparat.com/v/majoB
روش شناسی1
https://www.aparat.com/v/DCWXa
روش
شناسی2
https://www.aparat.com/v/uiRkW
روش
شناسی3
https://www.aparat.com/v/EnUxJ
روش
شناسی4
https://www.aparat.com/v/EV60o
روش
شناسی5
https://www.aparat.com/v/8rCM6
روش
شناسی6
https://www.aparat.com/v/F0YOT
اکوایران |
تصویر اقتصاد ایران (ecoiran.com) – Telegraph
هزار داستان فهرست1-250
– Telegraph
https://telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA1-250-02-25
فهرست250-500
– Telegraph
https://telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA250-500-02-25
فهرست500-750
– Telegraph
https://telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA500-750-02-25
فهرست750-1000
– Telegraph
https://telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA750-1000-02-25
فهرست1000-1250
– Telegraph
https://telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA1000-1250-02-25
فهرست1250-1500
– Telegraph
https://telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA1250-1500-02-25
فهرست1500-1800
– Telegraph
https://telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA1500-1800-02-25
1920 معرفت شناسی علم اقتصاد و مبانی آن4/4دکتر موسی غنی نژاد
سال 1330 خورشیدی در شهر تبریز متولد شد. نخست در رشته حسابداری در دانشگاه تهران
به تحصیل پرداخت و مدرک کارشناسی خود را در این رشته گرفت. اما همان اندک واحدهای
درسی اقتصاد در دوره لیسانس حسابداری، جرقه علاقه به علم اقتصاد را در دل وی روشن
کرد که بعدها به شعله ای عظیم تبدیل شد. به همین منظور وی راهی فرانسه شده و در
دانشگاه معتبر سوربن پاریس ، تحصیل اقتصاد را آغاز کرد. دکتر غنی نژاد مدرک
کارشناسی ارشد و دکتری خود را در گرایش اقتصاد توسعه دریافت کرد. اینجا پایان کار
او در تحصیل آکادمیک اقتصاد نبود. غنی نژاد پس از آن تحصیل در گرایش معرفت شناسی
علم اقتصاد را آغاز کرد اما پایان نامه خود در این رشته را دفاع نکرده و به ایران
مراجعت کرد.
دکتر غنی نژاد در ابتدای
بازگشت به کشور ابتدا به تدریس در دانشگاه تبریز مشغول شد. اما پس از مدتی به
عضویت هیات علمی دانشگاه صنعت نفت درآمد و در همین دانشگاه نیز به افتخار
بازنشستگی نائل آمد. وی در اداور مختلف در دانشکده اقتصاد و مدیریت دانشگاه صنعتی
شریف و همچنین موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی به عنوان استاد مدعو
تدریس کرده است.
دکتر موسی غنی نژاد هم
اکنون بزرگترین اقتصاددان ایرانی در زمینه معرفت شناسی علم اقتصاد برشمرده می شود.
علاقه و مطالعه وی به فلسفه باعث ایجاد نوعی نگرش عمیق در معرفت شناسی اقتصاد را
پدید آورده است.
از دکتر غنی نژاد تاکنون ۷ جلد کتاب منتشر شدهاست از جمله آنها می توان به تجددطلبی
و توسعه در ایران ، آزادیخواهی نافرجام (نگارش مشترک با دکتر محمد طبیبیان) ،
دربارهٔ هایک و جامعهٔ مدنی ، آزادی، اقتصاد و سیاست و معرفت شناسی اقتصاد اشاره
کرد.
اکوایران | تصویر اقتصاد ایران
(ecoiran.com)
منبع
اکوایران یک سایت چند رسانه ای است که اخبار، اطلاعات، رویکردها و تحولات اقتصادی
ایران و جهان را در قالبهای مختلف خبری و تحلیلی با استفاده از ابزارهایی چون
ویدیو، متن، پادکست، تصویر و سایر قالب های روزنامهنگاری در اختیار مخاطبان خود
قرار می دهد
معرفت
شناسی1
https://www.aparat.com/v/InGs9
معرفت
شناسی2https://www.aparat.com/v/t2Fvf
معرفت شناسی3
https://www.aparat.com/v/9YjpM
معرفت
شناسی4
https://www.aparat.com/v/majoB
روش شناسی1
https://www.aparat.com/v/DCWXa
روش
شناسی2
https://www.aparat.com/v/uiRkW
روش
شناسی3
https://www.aparat.com/v/EnUxJ
روش
شناسی4
https://www.aparat.com/v/EV60o
روش
شناسی5
https://www.aparat.com/v/8rCM6
روش
شناسی6
https://www.aparat.com/v/F0YOT
اکوایران |
تصویر اقتصاد ایران (ecoiran.com) – Telegraph
هزار داستان فهرست1-250
– Telegraph
https://telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA1-250-02-25
فهرست250-500
– Telegraph
https://telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA250-500-02-25
فهرست500-750
– Telegraph
https://telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA500-750-02-25
فهرست750-1000
– Telegraph
https://telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA750-1000-02-25
فهرست1000-1250
– Telegraph
https://telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA1000-1250-02-25
فهرست1250-1500
– Telegraph
https://telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA1250-1500-02-25
فهرست1500-1800
– Telegraph
https://telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA1500-1800-02-25
1919 معرفت شناسی علم اقتصاد و مبانی آن3/4دکتر موسی غنی نژاد
دکتر موسی غنی نژاد در سال 1330 خورشیدی در شهر تبریز متولد شد. نخست در رشته حسابداری در دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و مدرک کارشناسی خود را در این رشته گرفت. اما همان اندک واحدهای درسی اقتصاد در دوره لیسانس حسابداری، جرقه علاقه به علم اقتصاد را در دل وی روشن کرد که بعدها به شعله ای عظیم تبدیل شد. به همین منظور وی راهی فرانسه شده و در دانشگاه معتبر سوربن پاریس ، تحصیل اقتصاد را آغاز کرد. دکتر غنی نژاد مدرک کارشناسی ارشد و دکتری خود را در گرایش اقتصاد توسعه دریافت کرد. اینجا پایان کار او در تحصیل آکادمیک اقتصاد نبود. غنی نژاد پس از آن تحصیل در گرایش معرفت شناسی علم اقتصاد را آغاز کرد اما پایان نامه خود در این رشته را دفاع نکرده و به ایران مراجعت کرد.
دکتر غنی نژاد در ابتدای بازگشت به کشور ابتدا به تدریس در دانشگاه تبریز مشغول شد. اما پس از مدتی به عضویت هیات علمی دانشگاه صنعت نفت درآمد و در همین دانشگاه نیز به افتخار بازنشستگی نائل آمد. وی در اداور مختلف در دانشکده اقتصاد و مدیریت دانشگاه صنعتی شریف و همچنین موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی به عنوان استاد مدعو تدریس کرده است.
دکتر موسی غنی نژاد هم اکنون بزرگترین اقتصاددان ایرانی در زمینه معرفت شناسی علم اقتصاد برشمرده می شود. علاقه و مطالعه وی به فلسفه باعث ایجاد نوعی نگرش عمیق در معرفت شناسی اقتصاد را پدید آورده است.
از دکتر غنی نژاد تاکنون ۷ جلد کتاب منتشر شدهاست از جمله آنها می توان به تجددطلبی و توسعه در ایران ، آزادیخواهی نافرجام (نگارش مشترک با دکتر محمد طبیبیان) ، دربارهٔ هایک و جامعهٔ مدنی ، آزادی، اقتصاد و سیاست و معرفت شناسی اقتصاد اشاره کرد.
اکوایران | تصویر اقتصاد ایران (ecoiran.com)
منبع اکوایران یک سایت چند رسانه ای است که اخبار، اطلاعات، رویکردها و تحولات اقتصادی ایران و جهان را در قالبهای مختلف خبری و تحلیلی با استفاده از ابزارهایی چون ویدیو، متن، پادکست، تصویر و سایر قالب های روزنامهنگاری در اختیار مخاطبان خود قرار می دهد
معرفت شناسی1
https://www.aparat.com/v/InGs9
معرفت شناسی2https://www.aparat.com/v/t2Fvf
https://www.aparat.com/v/9YjpM
معرفت شناسی4
https://www.aparat.com/v/majoB
https://www.aparat.com/v/DCWXa
روش شناسی2
https://www.aparat.com/v/uiRkW
روش شناسی3
https://www.aparat.com/v/EnUxJ
روش شناسی4
https://www.aparat.com/v/EV60o
روش شناسی5
https://www.aparat.com/v/8rCM6
روش شناسی6
https://www.aparat.com/v/F0YOT
اکوایران | تصویر اقتصاد ایران (ecoiran.com) – Telegraph
هزار داستان فهرست1-250 – Telegraph
https://telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA1-250-02-25
https://telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA250-500-02-25
https://telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA500-750-02-25
https://telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA750-1000-02-25
https://telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA1000-1250-02-25
https://telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA1250-1500-02-25
https://telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA1500-1800-02-25
1918 معرفت شناسی علم اقتصاد و مبانی آن2/4دکتر موسی غنی نژاد
دکتر موسی غنی نژاد در سال 1330 خورشیدی در شهر تبریز متولد شد. نخست در رشته حسابداری در دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و مدرک کارشناسی خود را در این رشته گرفت. اما همان اندک واحدهای درسی اقتصاد در دوره لیسانس حسابداری، جرقه علاقه به علم اقتصاد را در دل وی روشن کرد که بعدها به شعله ای عظیم تبدیل شد. به همین منظور وی راهی فرانسه شده و در دانشگاه معتبر سوربن پاریس ، تحصیل اقتصاد را آغاز کرد. دکتر غنی نژاد مدرک کارشناسی ارشد و دکتری خود را در گرایش اقتصاد توسعه دریافت کرد. اینجا پایان کار او در تحصیل آکادمیک اقتصاد نبود. غنی نژاد پس از آن تحصیل در گرایش معرفت شناسی علم اقتصاد را آغاز کرد اما پایان نامه خود در این رشته را دفاع نکرده و به ایران مراجعت کرد.
دکتر غنی نژاد در ابتدای بازگشت به کشور ابتدا به تدریس در دانشگاه تبریز مشغول شد. اما پس از مدتی به عضویت هیات علمی دانشگاه صنعت نفت درآمد و در همین دانشگاه نیز به افتخار بازنشستگی نائل آمد. وی در اداور مختلف در دانشکده اقتصاد و مدیریت دانشگاه صنعتی شریف و همچنین موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی به عنوان استاد مدعو تدریس کرده است.
دکتر موسی غنی نژاد هم اکنون بزرگترین اقتصاددان ایرانی در زمینه معرفت شناسی علم اقتصاد برشمرده می شود. علاقه و مطالعه وی به فلسفه باعث ایجاد نوعی نگرش عمیق در معرفت شناسی اقتصاد را پدید آورده است.
از دکتر غنی نژاد تاکنون ۷ جلد کتاب منتشر شدهاست از جمله آنها می توان به تجددطلبی و توسعه در ایران ، آزادیخواهی نافرجام (نگارش مشترک با دکتر محمد طبیبیان) ، دربارهٔ هایک و جامعهٔ مدنی ، آزادی، اقتصاد و سیاست و معرفت شناسی اقتصاد اشاره کرد.
اکوایران | تصویر اقتصاد ایران (ecoiran.com)
منبع اکوایران یک سایت چند رسانه ای است که اخبار، اطلاعات، رویکردها و تحولات اقتصادی ایران و جهان را در قالبهای مختلف خبری و تحلیلی با استفاده از ابزارهایی چون ویدیو، متن، پادکست، تصویر و سایر قالب های روزنامهنگاری در اختیار مخاطبان خود قرار می دهد
معرفت شناسی1
https://www.aparat.com/v/InGs9
معرفت شناسی2https://www.aparat.com/v/t2Fvf
https://www.aparat.com/v/9YjpM
معرفت شناسی4
https://www.aparat.com/v/majoB
https://www.aparat.com/v/DCWXa
روش شناسی2
https://www.aparat.com/v/uiRkW
روش شناسی3
https://www.aparat.com/v/EnUxJ
روش شناسی4
https://www.aparat.com/v/EV60o
روش شناسی5
https://www.aparat.com/v/8rCM6
روش شناسی6
https://www.aparat.com/v/F0YOT
اکوایران | تصویر اقتصاد ایران (ecoiran.com) – Telegraph
هزار داستان فهرست1-250 – Telegraph
https://telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA1-250-02-25
https://telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA250-500-02-25
https://telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA500-750-02-25
https://telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA750-1000-02-25
https://telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA1000-1250-02-25
https://telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA1250-1500-02-25
https://telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA1500-1800-02-25
1917 معرفت شناسی علم اقتصاد و مبانی آن1/4دکتر موسی غنی نژاد
سال 1330 خورشیدی در شهر تبریز متولد شد. نخست در رشته حسابداری در دانشگاه تهران
به تحصیل پرداخت و مدرک کارشناسی خود را در این رشته گرفت. اما همان اندک واحدهای
درسی اقتصاد در دوره لیسانس حسابداری، جرقه علاقه به علم اقتصاد را در دل وی روشن
کرد که بعدها به شعله ای عظیم تبدیل شد. به همین منظور وی راهی فرانسه شده و در
دانشگاه معتبر سوربن پاریس ، تحصیل اقتصاد را آغاز کرد. دکتر غنی نژاد مدرک
کارشناسی ارشد و دکتری خود را در گرایش اقتصاد توسعه دریافت کرد. اینجا پایان کار
او در تحصیل آکادمیک اقتصاد نبود. غنی نژاد پس از آن تحصیل در گرایش معرفت شناسی
علم اقتصاد را آغاز کرد اما پایان نامه خود در این رشته را دفاع نکرده و به ایران
مراجعت کرد.
دکتر غنی نژاد در ابتدای
بازگشت به کشور ابتدا به تدریس در دانشگاه تبریز مشغول شد. اما پس از مدتی به
عضویت هیات علمی دانشگاه صنعت نفت درآمد و در همین دانشگاه نیز به افتخار
بازنشستگی نائل آمد. وی در اداور مختلف در دانشکده اقتصاد و مدیریت دانشگاه صنعتی
شریف و همچنین موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی به عنوان استاد مدعو
تدریس کرده است.
دکتر موسی غنی نژاد هم
اکنون بزرگترین اقتصاددان ایرانی در زمینه معرفت شناسی علم اقتصاد برشمرده می شود.
علاقه و مطالعه وی به فلسفه باعث ایجاد نوعی نگرش عمیق در معرفت شناسی اقتصاد را
پدید آورده است.
از دکتر غنی نژاد تاکنون ۷ جلد کتاب منتشر شدهاست از جمله آنها می توان به تجددطلبی
و توسعه در ایران ، آزادیخواهی نافرجام (نگارش مشترک با دکتر محمد طبیبیان) ،
دربارهٔ هایک و جامعهٔ مدنی ، آزادی، اقتصاد و سیاست و معرفت شناسی اقتصاد اشاره
کرد.
اکوایران | تصویر اقتصاد ایران
(ecoiran.com)
منبع
اکوایران یک سایت چند رسانه ای است که اخبار، اطلاعات، رویکردها و تحولات اقتصادی
ایران و جهان را در قالبهای مختلف خبری و تحلیلی با استفاده از ابزارهایی چون
ویدیو، متن، پادکست، تصویر و سایر قالب های روزنامهنگاری در اختیار مخاطبان خود
قرار می دهد
معرفت
شناسی1
https://www.aparat.com/v/InGs9
معرفت
شناسی2https://www.aparat.com/v/t2Fvf
معرفت شناسی3
https://www.aparat.com/v/9YjpM
معرفت
شناسی4
https://www.aparat.com/v/majoB
روش شناسی1
https://www.aparat.com/v/DCWXa
روش
شناسی2
https://www.aparat.com/v/uiRkW
روش
شناسی3
https://www.aparat.com/v/EnUxJ
روش
شناسی4
https://www.aparat.com/v/EV60o
روش
شناسی5
https://www.aparat.com/v/8rCM6
روش
شناسی6
https://www.aparat.com/v/F0YOT
اکوایران |
تصویر اقتصاد ایران (ecoiran.com) – Telegraph
هزار داستان فهرست1-250
– Telegraph
https://telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA1-250-02-25
فهرست250-500
– Telegraph
https://telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA250-500-02-25
فهرست500-750
– Telegraph
https://telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA500-750-02-25
فهرست750-1000
– Telegraph
https://telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA750-1000-02-25
فهرست1000-1250
– Telegraph
https://telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA1000-1250-02-25
فهرست1250-1500
– Telegraph
https://telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA1250-1500-02-25
فهرست1500-1800
– Telegraph
https://telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA1500-1800-02-25
1917 معرفت شناسی علم اقتصاد و مبانی آن1/4دکتر موسی غنی نژاد
سال 1330 خورشیدی در شهر تبریز متولد شد. نخست در رشته حسابداری در دانشگاه تهران
به تحصیل پرداخت و مدرک کارشناسی خود را در این رشته گرفت. اما همان اندک واحدهای
درسی اقتصاد در دوره لیسانس حسابداری، جرقه علاقه به علم اقتصاد را در دل وی روشن
کرد که بعدها به شعله ای عظیم تبدیل شد. به همین منظور وی راهی فرانسه شده و در
دانشگاه معتبر سوربن پاریس ، تحصیل اقتصاد را آغاز کرد. دکتر غنی نژاد مدرک
کارشناسی ارشد و دکتری خود را در گرایش اقتصاد توسعه دریافت کرد. اینجا پایان کار
او در تحصیل آکادمیک اقتصاد نبود. غنی نژاد پس از آن تحصیل در گرایش معرفت شناسی
علم اقتصاد را آغاز کرد اما پایان نامه خود در این رشته را دفاع نکرده و به ایران
مراجعت کرد.
دکتر غنی نژاد در ابتدای
بازگشت به کشور ابتدا به تدریس در دانشگاه تبریز مشغول شد. اما پس از مدتی به
عضویت هیات علمی دانشگاه صنعت نفت درآمد و در همین دانشگاه نیز به افتخار
بازنشستگی نائل آمد. وی در اداور مختلف در دانشکده اقتصاد و مدیریت دانشگاه صنعتی
شریف و همچنین موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی به عنوان استاد مدعو
تدریس کرده است.
دکتر موسی غنی نژاد هم
اکنون بزرگترین اقتصاددان ایرانی در زمینه معرفت شناسی علم اقتصاد برشمرده می شود.
علاقه و مطالعه وی به فلسفه باعث ایجاد نوعی نگرش عمیق در معرفت شناسی اقتصاد را
پدید آورده است.
از دکتر غنی نژاد تاکنون ۷ جلد کتاب منتشر شدهاست از جمله آنها می توان به تجددطلبی
و توسعه در ایران ، آزادیخواهی نافرجام (نگارش مشترک با دکتر محمد طبیبیان) ،
دربارهٔ هایک و جامعهٔ مدنی ، آزادی، اقتصاد و سیاست و معرفت شناسی اقتصاد اشاره
کرد.
اکوایران | تصویر اقتصاد ایران
(ecoiran.com)
منبع
اکوایران یک سایت چند رسانه ای است که اخبار، اطلاعات، رویکردها و تحولات اقتصادی
ایران و جهان را در قالبهای مختلف خبری و تحلیلی با استفاده از ابزارهایی چون
ویدیو، متن، پادکست، تصویر و سایر قالب های روزنامهنگاری در اختیار مخاطبان خود
قرار می دهد
معرفت
شناسی1
www.aparat.com/v/InGs9
معرفت
شناسی2
www.aparat.com/v/t2Fvf
معرفت شناسی3
www.aparat.com/v/9YjpM
معرفت
شناسی4
www.aparat.com/v/majoB
روش شناسی1
www.aparat.com/v/DCWXa
روش
شناسی2
www.aparat.com/v/uiRkW
روش
شناسی3
www.aparat.com/v/EnUxJ
روش
شناسی4
www.aparat.com/v/EV60o
روش
شناسی5
www.aparat.com/v/8rCM6
روش
شناسی6
www.aparat.com/v/F0YOT
اکوایران |
تصویر اقتصاد ایران (ecoiran.com) – Telegraph
هزار داستان فهرست1-250
– Telegraph
telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA1-250-02-25
فهرست250-500
– Telegraph
telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA250-500-02-25
فهرست500-750
– Telegraph
telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA500-750-02-25
فهرست750-1000
– Telegraph
telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA750-1000-02-25
فهرست1000-1250
– Telegraph
telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA1000-1250-02-25
فهرست1250-1500
– Telegraph
telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA1250-1500-02-25
فهرست1500-1800
– Telegraph
telegra.ph/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA1500-1800-02-25
1916 دکلمه علی ایلکا گوشنواز12/12🧑🏻🎤علی ایلکا
دکلمه علی ایلکا گوشنواز12/12
1915 دکلمه علی ایلکا گوشنواز11/12🧑🏻🎤علی ایلکا
دکلمه علی ایلکا گوشنواز11/12
1914 دکلمه علی ایلکا گوشنواز10/12🧑🏻🎤علی ایلکا
دکلمه علی ایلکا گوشنواز10/12
1905 دکلمه علی ایلکا گوشنواز9/12🧑🏻🎤علی ایلکا
دکلمه علی ایلکا گوشنواز9/12
1912 دکلمه علی ایلکا گوشنواز8/12🧑🏻🎤علی ایلکا
دکلمه علی ایلکا گوشنواز8/12
1911 دکلمه علی ایلکا گوشنواز7/12🧑🏻🎤علی ایلکا
دکلمه علی ایلکا گوشنواز7/12
1910 دکلمه علی ایلکا گوشنواز6/12🧑🏻🎤علی ایلکا
دکلمه علی ایلکا گوشنواز6/12
1909 دکلمه علی ایلکا گوشنواز5/12🧑🏻🎤علی ایلکا
دکلمه علی ایلکا گوشنواز5/12
1908 دکلمه علی ایلکا گوشنواز4/12🧑🏻🎤علی ایلکا
دکلمه علی ایلکا گوشنواز4/12
1907 دکلمه علی ایلکا گوشنواز3/12🧑🏻🎤علی ایلکا
دکلمه علی ایلکا گوشنواز3/12
1906 دکلمه علی ایلکا گوشنواز2/12🧑🏻🎤علی ایلکا
دکلمه علی ایلکا گوشنواز2/12
1905 دکلمه علی ایلکا گوشنواز1/12🧑🏻🎤علی ایلکا
دکلمه علی ایلکا گوشنواز1/12
1904 با پیر بلخ6/6✍️محمد جعفر مصفا
کتاب با پیر بلخ نوشته استاد محمد جعفر مصفا ست.
این کتاب به بررسی گوشه ای از افکار بلند حضرت مولانا جلال الدین رومی بلخی (مولوی) می پردازد و با اشاره به ابیات و داستان های مثنوی، سعی در تبیین پایه های فکری مولانا دارد.
اشعار مولانا خصوصا مثنوی معنوی پر است از اشارات و سمبل ها. در پس داستان های به ظاهر عامیانه مثنوی دریایی از معنی نهفته است. استاد مصفا در این کتاب با نثری ساده و روان خواننده را با دنیای پر رمز و راز مولوی آشنا می کند.
1903 با پیر بلخ5/6✍️محمد جعفر مصفا
کتاب با پیر بلخ نوشته استاد محمد جعفر مصفا ست.
این کتاب به بررسی گوشه ای از افکار بلند حضرت مولانا جلال الدین رومی بلخی (مولوی) می پردازد و با اشاره به ابیات و داستان های مثنوی، سعی در تبیین پایه های فکری مولانا دارد.
اشعار مولانا خصوصا مثنوی معنوی پر است از اشارات و سمبل ها. در پس داستان های به ظاهر عامیانه مثنوی دریایی از معنی نهفته است. استاد مصفا در این کتاب با نثری ساده و روان خواننده را با دنیای پر رمز و راز مولوی آشنا می کند.
1902 با پیر بلخ4/6✍️محمد جعفر مصفا
کتاب با پیر بلخ نوشته استاد محمد جعفر مصفا ست.
این کتاب به بررسی گوشه ای از افکار بلند حضرت مولانا جلال الدین رومی بلخی (مولوی) می پردازد و با اشاره به ابیات و داستان های مثنوی، سعی در تبیین پایه های فکری مولانا دارد.
اشعار مولانا خصوصا مثنوی معنوی پر است از اشارات و سمبل ها. در پس داستان های به ظاهر عامیانه مثنوی دریایی از معنی نهفته است. استاد مصفا در این کتاب با نثری ساده و روان خواننده را با دنیای پر رمز و راز مولوی آشنا می کند.
1901 با پیر بلخ3/6✍️محمد جعفر مصفا
کتاب با پیر بلخ نوشته استاد محمد جعفر مصفا ست.
این کتاب به بررسی گوشه ای از افکار بلند حضرت مولانا جلال الدین رومی بلخی (مولوی) می پردازد و با اشاره به ابیات و داستان های مثنوی، سعی در تبیین پایه های فکری مولانا دارد.
اشعار مولانا خصوصا مثنوی معنوی پر است از اشارات و سمبل ها. در پس داستان های به ظاهر عامیانه مثنوی دریایی از معنی نهفته است. استاد مصفا در این کتاب با نثری ساده و روان خواننده را با دنیای پر رمز و راز مولوی آشنا می کند.
1900 با پیر بلخ2/6✍️محمد جعفر مصفا
کتاب با پیر بلخ نوشته استاد محمد جعفر مصفا ست.
این کتاب به بررسی گوشه ای از افکار بلند حضرت مولانا جلال الدین رومی بلخی (مولوی) می پردازد و با اشاره به ابیات و داستان های مثنوی، سعی در تبیین پایه های فکری مولانا دارد.
اشعار مولانا خصوصا مثنوی معنوی پر است از اشارات و سمبل ها. در پس داستان های به ظاهر عامیانه مثنوی دریایی از معنی نهفته است. استاد مصفا در این کتاب با نثری ساده و روان خواننده را با دنیای پر رمز و راز مولوی آشنا می کند.
1899 با پیر بلخ1/6✍️محمد جعفر مصفا
کتاب با پیر بلخ نوشته استاد محمد جعفر مصفا ست.
این کتاب به بررسی گوشه ای از افکار بلند حضرت مولانا جلال الدین رومی بلخی (مولوی) می پردازد و با اشاره به ابیات و داستان های مثنوی، سعی در تبیین پایه های فکری مولانا دارد.
اشعار مولانا خصوصا مثنوی معنوی پر است از اشارات و سمبل ها. در پس داستان های به ظاهر عامیانه مثنوی دریایی از معنی نهفته است. استاد مصفا در این کتاب با نثری ساده و روان خواننده را با دنیای پر رمز و راز مولوی آشنا می کند.
1898 اعترافات4/4✍️ژان ژاک روسو
کتاب صوتی اعترافات ژان ژاک روسو- کتاب اعترافات، که روسو گاه از آن با عنوان خاطرات یاد می کند، همه رویدادهای زندگی او را از کودکی تا سال های پایانی عمر، با ذکر جزئیات، در بر می گیرد. اما این کتاب بیش از آنکه به نقل اعمال و افعال او در موقعیت های گوناگون زندگی اش بپردازد و شرح حوادثی باشد که از سر گذرانده است،داستان احساسات و اندیشه های اوست.
روسو در این کتاب روح خود را عریان به خوانندگانش نشان میدهد، بی هیچ پرده پوشی به عیب ها و خطاهایش اعتراف می کند و می گوید که در گیرودار حوادث چه ضعف هایی داشته و چه اشتباهاتی از او سر زده که مایه شرمساری اش شده است.همچنین از عشق بی پایانش به طبیعت، که با دل و جانش درآمیخته بود، به تفصیل سخن می گوید.
پس از آنکه به فرمان سنای ژنو از جزیره سن پی یر رانده شد، به انگلستان رفت و در خانه ای که هیوم فیلسوف در اختیارش نهاده بود سکونت گزید. اما او که از مدت ها پیش سلامت خود را از دست داده بود و علاوه بر آن، به بیماری سوءظن نیز مبتلا شده بود در هیچ جا احساس امنیت نمی کرد. نه در انگلستان ( ۱۷۶۶ ) ، نه در نرماندی در نزد شاهزاده دوکنتی( ۱۷۶۷ ) ، و نه در لیون، مونکن و دوفینه. در هیچ جا آسوده خاطر نبود.
سرانجام، در ۱۷۷۰، پس از آنکه اجازه بازگشت به پاریس را به او دادند، به آن شهر بازگشت و باقی عمر را در آنجا، در تنگدستی و تنهایی به سر برد. از آن پس، از کسانی که به دیدارش می آمدند روی پوشاند، حرفه رونویسی نت های موسیقی را از سر گرفت و به نوشتن خاطراتش، که آن را از ۱۷۶۵ آغاز کرده بود، ادامه داد. در آخرین سال های عمر، چون بهبودی نسبی در زندگی اش پدیدار شد و به آرامش بیشتری دست یافت، خاطراتش را با نوشتن خیالبافی های یک تنهاگرد کامل کرد.
1897 اعترافات3/4✍️ژان ژاک روسو
کتاب صوتی اعترافات ژان ژاک روسو- کتاب اعترافات، که روسو گاه از آن با عنوان خاطرات یاد می کند، همه رویدادهای زندگی او را از کودکی تا سال های پایانی عمر، با ذکر جزئیات، در بر می گیرد. اما این کتاب بیش از آنکه به نقل اعمال و افعال او در موقعیت های گوناگون زندگی اش بپردازد و شرح حوادثی باشد که از سر گذرانده است،داستان احساسات و اندیشه های اوست.
روسو در این کتاب روح خود را عریان به خوانندگانش نشان میدهد، بی هیچ پرده پوشی به عیب ها و خطاهایش اعتراف می کند و می گوید که در گیرودار حوادث چه ضعف هایی داشته و چه اشتباهاتی از او سر زده که مایه شرمساری اش شده است.همچنین از عشق بی پایانش به طبیعت، که با دل و جانش درآمیخته بود، به تفصیل سخن می گوید.
پس از آنکه به فرمان سنای ژنو از جزیره سن پی یر رانده شد، به انگلستان رفت و در خانه ای که هیوم فیلسوف در اختیارش نهاده بود سکونت گزید. اما او که از مدت ها پیش سلامت خود را از دست داده بود و علاوه بر آن، به بیماری سوءظن نیز مبتلا شده بود در هیچ جا احساس امنیت نمی کرد. نه در انگلستان ( ۱۷۶۶ ) ، نه در نرماندی در نزد شاهزاده دوکنتی( ۱۷۶۷ ) ، و نه در لیون، مونکن و دوفینه. در هیچ جا آسوده خاطر نبود.
سرانجام، در ۱۷۷۰، پس از آنکه اجازه بازگشت به پاریس را به او دادند، به آن شهر بازگشت و باقی عمر را در آنجا، در تنگدستی و تنهایی به سر برد. از آن پس، از کسانی که به دیدارش می آمدند روی پوشاند، حرفه رونویسی نت های موسیقی را از سر گرفت و به نوشتن خاطراتش، که آن را از ۱۷۶۵ آغاز کرده بود، ادامه داد. در آخرین سال های عمر، چون بهبودی نسبی در زندگی اش پدیدار شد و به آرامش بیشتری دست یافت، خاطراتش را با نوشتن خیالبافی های یک تنهاگرد کامل کرد.
1896 اعترافات2/4✍️ژان ژاک روسو
کتاب صوتی اعترافات ژان ژاک روسو- کتاب اعترافات، که روسو گاه از آن با عنوان خاطرات یاد می کند، همه رویدادهای زندگی او را از کودکی تا سال های پایانی عمر، با ذکر جزئیات، در بر می گیرد. اما این کتاب بیش از آنکه به نقل اعمال و افعال او در موقعیت های گوناگون زندگی اش بپردازد و شرح حوادثی باشد که از سر گذرانده است،داستان احساسات و اندیشه های اوست.
روسو در این کتاب روح خود را عریان به خوانندگانش نشان میدهد، بی هیچ پرده پوشی به عیب ها و خطاهایش اعتراف می کند و می گوید که در گیرودار حوادث چه ضعف هایی داشته و چه اشتباهاتی از او سر زده که مایه شرمساری اش شده است.همچنین از عشق بی پایانش به طبیعت، که با دل و جانش درآمیخته بود، به تفصیل سخن می گوید.
پس از آنکه به فرمان سنای ژنو از جزیره سن پی یر رانده شد، به انگلستان رفت و در خانه ای که هیوم فیلسوف در اختیارش نهاده بود سکونت گزید. اما او که از مدت ها پیش سلامت خود را از دست داده بود و علاوه بر آن، به بیماری سوءظن نیز مبتلا شده بود در هیچ جا احساس امنیت نمی کرد. نه در انگلستان ( ۱۷۶۶ ) ، نه در نرماندی در نزد شاهزاده دوکنتی( ۱۷۶۷ ) ، و نه در لیون، مونکن و دوفینه. در هیچ جا آسوده خاطر نبود.
سرانجام، در ۱۷۷۰، پس از آنکه اجازه بازگشت به پاریس را به او دادند، به آن شهر بازگشت و باقی عمر را در آنجا، در تنگدستی و تنهایی به سر برد. از آن پس، از کسانی که به دیدارش می آمدند روی پوشاند، حرفه رونویسی نت های موسیقی را از سر گرفت و به نوشتن خاطراتش، که آن را از ۱۷۶۵ آغاز کرده بود، ادامه داد. در آخرین سال های عمر، چون بهبودی نسبی در زندگی اش پدیدار شد و به آرامش بیشتری دست یافت، خاطراتش را با نوشتن خیالبافی های یک تنهاگرد کامل کرد.
1895 اعترافات1/4✍️ژان ژاک روسو
کتاب صوتی اعترافات ژان ژاک روسو- کتاب اعترافات، که روسو گاه از آن با عنوان خاطرات یاد می کند، همه رویدادهای زندگی او را از کودکی تا سال های پایانی عمر، با ذکر جزئیات، در بر می گیرد. اما این کتاب بیش از آنکه به نقل اعمال و افعال او در موقعیت های گوناگون زندگی اش بپردازد و شرح حوادثی باشد که از سر گذرانده است،داستان احساسات و اندیشه های اوست.
روسو در این کتاب روح خود را عریان به خوانندگانش نشان میدهد، بی هیچ پرده پوشی به عیب ها و خطاهایش اعتراف می کند و می گوید که در گیرودار حوادث چه ضعف هایی داشته و چه اشتباهاتی از او سر زده که مایه شرمساری اش شده است.همچنین از عشق بی پایانش به طبیعت، که با دل و جانش درآمیخته بود، به تفصیل سخن می گوید.
پس از آنکه به فرمان سنای ژنو از جزیره سن پی یر رانده شد، به انگلستان رفت و در خانه ای که هیوم فیلسوف در اختیارش نهاده بود سکونت گزید. اما او که از مدت ها پیش سلامت خود را از دست داده بود و علاوه بر آن، به بیماری سوءظن نیز مبتلا شده بود در هیچ جا احساس امنیت نمی کرد. نه در انگلستان ( ۱۷۶۶ ) ، نه در نرماندی در نزد شاهزاده دوکنتی( ۱۷۶۷ ) ، و نه در لیون، مونکن و دوفینه. در هیچ جا آسوده خاطر نبود.
سرانجام، در ۱۷۷۰، پس از آنکه اجازه بازگشت به پاریس را به او دادند، به آن شهر بازگشت و باقی عمر را در آنجا، در تنگدستی و تنهایی به سر برد. از آن پس، از کسانی که به دیدارش می آمدند روی پوشاند، حرفه رونویسی نت های موسیقی را از سر گرفت و به نوشتن خاطراتش، که آن را از ۱۷۶۵ آغاز کرده بود، ادامه داد. در آخرین سال های عمر، چون بهبودی نسبی در زندگی اش پدیدار شد و به آرامش بیشتری دست یافت، خاطراتش را با نوشتن خیالبافی های یک تنهاگرد کامل کرد.
1894 دارالمجانین2/2✍️سید محمد علی جمالزاده
📙دارالمجانین
✍️ سید محمد علی جمالزاده
🎙گویش: ح. پرهام
دارالمجانین نوشته سید محمدعلی جمالزاده ( ۱۳۷۶-۱۲۷۰) نویسنده و مترجم ایرانی است.
منتقدان جمالزاده را پدر داستان کوتاه زبان فارسی و آغازگر سبک واقعگرایی در ادبیات فارسی میدانند.
«دارالمجانین»، در سال ۱۳۱۹ در تهران منتشر شد. یکی از قهرمانان این کتاب دیوانهای است به نام هدایتعلیخان که در دارالمجانین اسمش را «مسیو» گذاشتهاند.
انتشار این کتاب، چهار یا پنج سال پس از چاپ «بوف کور»، بحث و جنجال بسیاری در محافل ادبی تهران بهپا کرد.
جمالزاده در داستان خود کنایه و تعریض بسیاری به «بوف کور» صادق هدایت زده است.
داستان در مورد پسرک یتیمی است که در خانه عموی ثروتمند و خسیساش زندگی میکند و عاشق دختر او بلقیس میشود؛ اما عمو پسر را از خانه میراند. در این بین ماجراهایی اتفاق میافتد که پسر ترجیح میدهد خودش را به دیوانگی بزند تا در دیوانهخانه بستری شود.
1093 دارالمجانین1/2✍️سید محمد علی جمالزاده
📙دارالمجانین
✍️ سید محمد علی جمالزاده
🎙گویش: ح. پرهام
دارالمجانین نوشته سید محمدعلی جمالزاده ( ۱۳۷۶-۱۲۷۰) نویسنده و مترجم ایرانی است.
منتقدان جمالزاده را پدر داستان کوتاه زبان فارسی و آغازگر سبک واقعگرایی در ادبیات فارسی میدانند.
«دارالمجانین»، در سال ۱۳۱۹ در تهران منتشر شد. یکی از قهرمانان این کتاب دیوانهای است به نام هدایتعلیخان که در دارالمجانین اسمش را «مسیو» گذاشتهاند.
انتشار این کتاب، چهار یا پنج سال پس از چاپ «بوف کور»، بحث و جنجال بسیاری در محافل ادبی تهران بهپا کرد.
جمالزاده در داستان خود کنایه و تعریض بسیاری به «بوف کور» صادق هدایت زده است.
داستان در مورد پسرک یتیمی است که در خانه عموی ثروتمند و خسیساش زندگی میکند و عاشق دختر او بلقیس میشود؛ اما عمو پسر را از خانه میراند. در این بین ماجراهایی اتفاق میافتد که پسر ترجیح میدهد خودش را به دیوانگی بزند تا در دیوانهخانه بستری شود.
1892 ماشاالله خان در بارگاه هارون الرشید2/2✍️ایرج پزشکزاد
ماشاالله خان در بارگاه هارون الرشید
1891 ماشاالله خان در بارگاه هارون الرشید1/2✍️ایرج پزشکزاد
ماشاالله خان در بارگاه هارون الرشید
1890 خرمگس5/5✍️لیلیان اتل وینیچ
عنوان اصلی (The Gadfly) اثری از لیلیان اتل وینیچ (Ethel Lilian Voynich) لیلیان اتل وینیچ از رمان نویسان مشهور ایرلندی است. رمان خرمگس در سال 1897 در آمریکا و چند ماه بعد در بریتانیا منتشر شد. در جامعه شناسی اصطلاح خرمگس به شخصی گفته می شود که ایده ها و روال عادی اجتماع را به نقد کشیده و مانند یک خرمگس اسب بی حال و ناتوان جامعه را به حرکت وامی دارد. در تاریخ، سقراط اولین فردی بود که از این اصطلاح استفاده کرد و خود را خرمگس اجتماع نامید. شخصیت اصلی رمان فردی به نام آرتور بورتون است. داستان در کشو ایتالیا می گذرد. دقیقا در دهه 1840 که ایتالیا تحت سلطه اتریش قرار داشت. کتاب خرمگس در مورد سازمان "ایتالیای جوان" است که ژوزف مازینی در سال 1831 پایه گذاری کرد. بعد از آغاز به کار این سازمان، مرد در مناطق مختلف ایتالیا دست به شورش می زدند. آرتور بورتون سرگروه جنبش جوانان بود و پدر مونتالی دشمن اصلی او به شمار می رفت. آرتور در جوانی فکر می کرد که کلیسا راهنمای مردم است، ولی پس از مدتی متوجه اشتباه خود شد. در این رمان رابطه ای تراژیک بین آرتور و دختر مورد علاقه اش «جما» رخ می دهد. این کتاب در واقع داستانی است با مضامین عشق و شجاعت، بیداری ، ایمان و دگرگونی. چهره خرمگس از درخشان ترین چهره های یک مبارز واقعی در سراسر ادبیات جهان به شمار می رود. این کتاب تا کنون به بیش از سی زبان مختلف ترجمه شده است و چندین اقتباس سینمایی از آن شده است.در بخشی از این کتاب می خوانیم :"آرتور مشتی دیگر از کاسه گلهای دیژیتال را کند و در حالی که چشم به زمین دوخته بود گفت : پدر،جریان به این ترتیب بود : در پاییز گذشته،هنگامی که خود را برای امتحانات ورودی آماده می کردم،ناگزیر با دانشجویان زیادی آشنا شدم ،یادتان هست؟باری،بعضی از آنان با من شروع به صحبت درباره ...همه این مطلب کردند کتابهایی نیز به من دادند،ولی من توجه زیادی به آن مطالب نداشتم همیشه می خواستم نزد مادر به خانه باز گردم .می دانید او در این خانه دوزخی تنها به سرمی برد،و فقط زبان جولیا برای کشتنش کافی بود .بعد در زمستان هنگامی که سخت بیمار شد دیگر دانشجویان و کتابها را از یاد بردم .و سپس همانطور که می دانید دیگر آمدن به پیزا را ترک گفتم.اگر آن مطالب در خاطرم بود با مادر در میان می گذاشتم. آنها را به کلی از یاد برده بودم. و بعد فهمیدم که مادر در شرف مرگ است- می دانید،تقریبا به طور مداوم تا آخرین لحظه در کنارش بودم. اغلب شبها بیدار می ماندم - جما وارن روزها می آمد تا من بتوانم بخوابم .باری، در آن شبهای طولانی بود که به فکر کتابها و آنچه که دانشجویان می گفتند افتادم .با خود فکر می کردم که آیا حق با آنهاست و یا نظر مسیح چیست."
1889 خرمگس4/5✍️لیلیان اتل وینیچ
عنوان اصلی (The Gadfly) اثری از لیلیان اتل وینیچ (Ethel Lilian Voynich) لیلیان اتل وینیچ از رمان نویسان مشهور ایرلندی است. رمان خرمگس در سال 1897 در آمریکا و چند ماه بعد در بریتانیا منتشر شد. در جامعه شناسی اصطلاح خرمگس به شخصی گفته می شود که ایده ها و روال عادی اجتماع را به نقد کشیده و مانند یک خرمگس اسب بی حال و ناتوان جامعه را به حرکت وامی دارد. در تاریخ، سقراط اولین فردی بود که از این اصطلاح استفاده کرد و خود را خرمگس اجتماع نامید. شخصیت اصلی رمان فردی به نام آرتور بورتون است. داستان در کشو ایتالیا می گذرد. دقیقا در دهه 1840 که ایتالیا تحت سلطه اتریش قرار داشت. کتاب خرمگس در مورد سازمان "ایتالیای جوان" است که ژوزف مازینی در سال 1831 پایه گذاری کرد. بعد از آغاز به کار این سازمان، مرد در مناطق مختلف ایتالیا دست به شورش می زدند. آرتور بورتون سرگروه جنبش جوانان بود و پدر مونتالی دشمن اصلی او به شمار می رفت. آرتور در جوانی فکر می کرد که کلیسا راهنمای مردم است، ولی پس از مدتی متوجه اشتباه خود شد. در این رمان رابطه ای تراژیک بین آرتور و دختر مورد علاقه اش «جما» رخ می دهد. این کتاب در واقع داستانی است با مضامین عشق و شجاعت، بیداری ، ایمان و دگرگونی. چهره خرمگس از درخشان ترین چهره های یک مبارز واقعی در سراسر ادبیات جهان به شمار می رود. این کتاب تا کنون به بیش از سی زبان مختلف ترجمه شده است و چندین اقتباس سینمایی از آن شده است.در بخشی از این کتاب می خوانیم :"آرتور مشتی دیگر از کاسه گلهای دیژیتال را کند و در حالی که چشم به زمین دوخته بود گفت : پدر،جریان به این ترتیب بود : در پاییز گذشته،هنگامی که خود را برای امتحانات ورودی آماده می کردم،ناگزیر با دانشجویان زیادی آشنا شدم ،یادتان هست؟باری،بعضی از آنان با من شروع به صحبت درباره ...همه این مطلب کردند کتابهایی نیز به من دادند،ولی من توجه زیادی به آن مطالب نداشتم همیشه می خواستم نزد مادر به خانه باز گردم .می دانید او در این خانه دوزخی تنها به سرمی برد،و فقط زبان جولیا برای کشتنش کافی بود .بعد در زمستان هنگامی که سخت بیمار شد دیگر دانشجویان و کتابها را از یاد بردم .و سپس همانطور که می دانید دیگر آمدن به پیزا را ترک گفتم.اگر آن مطالب در خاطرم بود با مادر در میان می گذاشتم. آنها را به کلی از یاد برده بودم. و بعد فهمیدم که مادر در شرف مرگ است- می دانید،تقریبا به طور مداوم تا آخرین لحظه در کنارش بودم. اغلب شبها بیدار می ماندم - جما وارن روزها می آمد تا من بتوانم بخوابم .باری، در آن شبهای طولانی بود که به فکر کتابها و آنچه که دانشجویان می گفتند افتادم .با خود فکر می کردم که آیا حق با آنهاست و یا نظر مسیح چیست."
1888 خرمگس3/5✍️لیلیان اتل وینیچ
عنوان اصلی (The Gadfly) اثری از لیلیان اتل وینیچ (Ethel Lilian Voynich) لیلیان اتل وینیچ از رمان نویسان مشهور ایرلندی است. رمان خرمگس در سال 1897 در آمریکا و چند ماه بعد در بریتانیا منتشر شد. در جامعه شناسی اصطلاح خرمگس به شخصی گفته می شود که ایده ها و روال عادی اجتماع را به نقد کشیده و مانند یک خرمگس اسب بی حال و ناتوان جامعه را به حرکت وامی دارد. در تاریخ، سقراط اولین فردی بود که از این اصطلاح استفاده کرد و خود را خرمگس اجتماع نامید. شخصیت اصلی رمان فردی به نام آرتور بورتون است. داستان در کشو ایتالیا می گذرد. دقیقا در دهه 1840 که ایتالیا تحت سلطه اتریش قرار داشت. کتاب خرمگس در مورد سازمان "ایتالیای جوان" است که ژوزف مازینی در سال 1831 پایه گذاری کرد. بعد از آغاز به کار این سازمان، مرد در مناطق مختلف ایتالیا دست به شورش می زدند. آرتور بورتون سرگروه جنبش جوانان بود و پدر مونتالی دشمن اصلی او به شمار می رفت. آرتور در جوانی فکر می کرد که کلیسا راهنمای مردم است، ولی پس از مدتی متوجه اشتباه خود شد. در این رمان رابطه ای تراژیک بین آرتور و دختر مورد علاقه اش «جما» رخ می دهد. این کتاب در واقع داستانی است با مضامین عشق و شجاعت، بیداری ، ایمان و دگرگونی. چهره خرمگس از درخشان ترین چهره های یک مبارز واقعی در سراسر ادبیات جهان به شمار می رود. این کتاب تا کنون به بیش از سی زبان مختلف ترجمه شده است و چندین اقتباس سینمایی از آن شده است.در بخشی از این کتاب می خوانیم :"آرتور مشتی دیگر از کاسه گلهای دیژیتال را کند و در حالی که چشم به زمین دوخته بود گفت : پدر،جریان به این ترتیب بود : در پاییز گذشته،هنگامی که خود را برای امتحانات ورودی آماده می کردم،ناگزیر با دانشجویان زیادی آشنا شدم ،یادتان هست؟باری،بعضی از آنان با من شروع به صحبت درباره ...همه این مطلب کردند کتابهایی نیز به من دادند،ولی من توجه زیادی به آن مطالب نداشتم همیشه می خواستم نزد مادر به خانه باز گردم .می دانید او در این خانه دوزخی تنها به سرمی برد،و فقط زبان جولیا برای کشتنش کافی بود .بعد در زمستان هنگامی که سخت بیمار شد دیگر دانشجویان و کتابها را از یاد بردم .و سپس همانطور که می دانید دیگر آمدن به پیزا را ترک گفتم.اگر آن مطالب در خاطرم بود با مادر در میان می گذاشتم. آنها را به کلی از یاد برده بودم. و بعد فهمیدم که مادر در شرف مرگ است- می دانید،تقریبا به طور مداوم تا آخرین لحظه در کنارش بودم. اغلب شبها بیدار می ماندم - جما وارن روزها می آمد تا من بتوانم بخوابم .باری، در آن شبهای طولانی بود که به فکر کتابها و آنچه که دانشجویان می گفتند افتادم .با خود فکر می کردم که آیا حق با آنهاست و یا نظر مسیح چیست."
1887 خرمگس2/5✍️لیلیان اتل وینیچ
عنوان اصلی (The Gadfly) اثری از لیلیان اتل وینیچ (Ethel Lilian Voynich) لیلیان اتل وینیچ از رمان نویسان مشهور ایرلندی است. رمان خرمگس در سال 1897 در آمریکا و چند ماه بعد در بریتانیا منتشر شد. در جامعه شناسی اصطلاح خرمگس به شخصی گفته می شود که ایده ها و روال عادی اجتماع را به نقد کشیده و مانند یک خرمگس اسب بی حال و ناتوان جامعه را به حرکت وامی دارد. در تاریخ، سقراط اولین فردی بود که از این اصطلاح استفاده کرد و خود را خرمگس اجتماع نامید. شخصیت اصلی رمان فردی به نام آرتور بورتون است. داستان در کشو ایتالیا می گذرد. دقیقا در دهه 1840 که ایتالیا تحت سلطه اتریش قرار داشت. کتاب خرمگس در مورد سازمان "ایتالیای جوان" است که ژوزف مازینی در سال 1831 پایه گذاری کرد. بعد از آغاز به کار این سازمان، مرد در مناطق مختلف ایتالیا دست به شورش می زدند. آرتور بورتون سرگروه جنبش جوانان بود و پدر مونتالی دشمن اصلی او به شمار می رفت. آرتور در جوانی فکر می کرد که کلیسا راهنمای مردم است، ولی پس از مدتی متوجه اشتباه خود شد. در این رمان رابطه ای تراژیک بین آرتور و دختر مورد علاقه اش «جما» رخ می دهد. این کتاب در واقع داستانی است با مضامین عشق و شجاعت، بیداری ، ایمان و دگرگونی. چهره خرمگس از درخشان ترین چهره های یک مبارز واقعی در سراسر ادبیات جهان به شمار می رود. این کتاب تا کنون به بیش از سی زبان مختلف ترجمه شده است و چندین اقتباس سینمایی از آن شده است.در بخشی از این کتاب می خوانیم :"آرتور مشتی دیگر از کاسه گلهای دیژیتال را کند و در حالی که چشم به زمین دوخته بود گفت : پدر،جریان به این ترتیب بود : در پاییز گذشته،هنگامی که خود را برای امتحانات ورودی آماده می کردم،ناگزیر با دانشجویان زیادی آشنا شدم ،یادتان هست؟باری،بعضی از آنان با من شروع به صحبت درباره ...همه این مطلب کردند کتابهایی نیز به من دادند،ولی من توجه زیادی به آن مطالب نداشتم همیشه می خواستم نزد مادر به خانه باز گردم .می دانید او در این خانه دوزخی تنها به سرمی برد،و فقط زبان جولیا برای کشتنش کافی بود .بعد در زمستان هنگامی که سخت بیمار شد دیگر دانشجویان و کتابها را از یاد بردم .و سپس همانطور که می دانید دیگر آمدن به پیزا را ترک گفتم.اگر آن مطالب در خاطرم بود با مادر در میان می گذاشتم. آنها را به کلی از یاد برده بودم. و بعد فهمیدم که مادر در شرف مرگ است- می دانید،تقریبا به طور مداوم تا آخرین لحظه در کنارش بودم. اغلب شبها بیدار می ماندم - جما وارن روزها می آمد تا من بتوانم بخوابم .باری، در آن شبهای طولانی بود که به فکر کتابها و آنچه که دانشجویان می گفتند افتادم .با خود فکر می کردم که آیا حق با آنهاست و یا نظر مسیح چیست."
1886 خرمگس1/5✍️لیلیان اتل وینیچ
عنوان اصلی (The Gadfly) اثری از لیلیان اتل وینیچ (Ethel Lilian Voynich)
لیلیان اتل وینیچ از رمان نویسان مشهور ایرلندی است. رمان خرمگس در سال 1897 در آمریکا و چند ماه بعد در بریتانیا منتشر شد. در جامعه شناسی اصطلاح خرمگس به شخصی گفته می شود که ایده ها و روال عادی اجتماع را به نقد کشیده و مانند یک خرمگس اسب بی حال و ناتوان جامعه را به حرکت وامی دارد. در تاریخ، سقراط اولین فردی بود که از این اصطلاح استفاده کرد و خود را خرمگس اجتماع نامید. شخصیت اصلی رمان فردی به نام آرتور بورتون است. داستان در کشو ایتالیا می گذرد. دقیقا در دهه 1840 که ایتالیا تحت سلطه اتریش قرار داشت. کتاب خرمگس در مورد سازمان "ایتالیای جوان" است که ژوزف مازینی در سال 1831 پایه گذاری کرد. بعد از آغاز به کار این سازمان، مرد در مناطق مختلف ایتالیا دست به شورش می زدند. آرتور بورتون سرگروه جنبش جوانان بود و پدر مونتالی دشمن اصلی او به شمار می رفت. آرتور در جوانی فکر می کرد که کلیسا راهنمای مردم است، ولی پس از مدتی متوجه اشتباه خود شد. در این رمان رابطه ای تراژیک بین آرتور و دختر مورد علاقه اش «جما» رخ می دهد. این کتاب در واقع داستانی است با مضامین عشق و شجاعت، بیداری ، ایمان و دگرگونی. چهره خرمگس از درخشان ترین چهره های یک مبارز واقعی در سراسر ادبیات جهان به شمار می رود. این کتاب تا کنون به بیش از سی زبان مختلف ترجمه شده است و چندین اقتباس سینمایی از آن شده است.
در بخشی از این کتاب می خوانیم :
"آرتور مشتی دیگر از کاسه گلهای دیژیتال را کند و در حالی که چشم به زمین دوخته بود گفت : پدر،جریان به این ترتیب بود : در پاییز گذشته،هنگامی که خود را برای امتحانات ورودی آماده می کردم،ناگزیر با دانشجویان زیادی آشنا شدم ،یادتان هست؟باری،بعضی از آنان با من شروع به صحبت درباره ...همه این مطلب کردند کتابهایی نیز به من دادند،ولی من توجه زیادی به آن مطالب نداشتم همیشه می خواستم نزد مادر به خانه باز گردم .می دانید او در این خانه دوزخی تنها به سرمی برد،و فقط زبان جولیا برای کشتنش کافی بود .بعد در زمستان هنگامی که سخت بیمار شد دیگر دانشجویان و کتابها را از یاد بردم .و سپس همانطور که می دانید دیگر آمدن به پیزا را ترک گفتم.اگر آن مطالب در خاطرم بود با مادر در میان می گذاشتم. آنها را به کلی از یاد برده بودم. و بعد فهمیدم که مادر در شرف مرگ است- می دانید،تقریبا به طور مداوم تا آخرین لحظه در کنارش بودم. اغلب شبها بیدار می ماندم - جما وارن روزها می آمد تا من بتوانم بخوابم .باری، در آن شبهای طولانی بود که به فکر کتابها و آنچه که دانشجویان می گفتند افتادم .با خود فکر می کردم که آیا حق با آنهاست و یا نظر مسیح چیست."
1885 امید علیه امید10/10✍️نادژدا “همسر “اوسیپ ماندلشتام
قدیم به تمامی همسران #خاورانزندگی ما همسران خاوران شباهتهای بسیار با زندگی نادژدا ( به روسی یعنی امید) ماندلشتام دارد. ما نیز چون او دههها دادخواه عزیزانمان هستیم. اوسیپ در گورهای جمعی کنار اردوگاه کولیما به خاک داده شد و عزیزان ما نیز در گورهای جمعی خاوران.مواجه او با فقدان همسرش و نحوه دادخواهی او درسهای بزرگی برای ما دارد.
کاغذ به مثابهی مدرک جرم!
از آنجا که نوشتن اشعار ماندلشتام بر روی کاغذ، سندی برای محکومیت و اعلام جرم علیه او تلقی میشد، ناژدا ماندلشتام سعی میکرد اشعار و نوشتههای ماندلشتام و آنا آخماتووا را به ذهن بسپارد و حفظ کند. چرا که در آن زمان تنها یک برگه کاغذ میتوانست سرنوشت آنها را تغییر دهد. او حتی سعی میکرد آهنگ اشعار ماندلشتام را که خود او میگفت، چون زمزمهای در گوشش بشنود و از بر کند. زنان بسیاری مثل من وجود دارند که سالیان متمادی شبها بیدار ماندهاند تا واژههای شوهران مردهشان را بارها و بارها تکرار کنند.
دوست دارم زنی را یادآور بشوم که نمیتوانم نامش را ذکر کنم؛ زیرا هنوز زنده است. در ۱۹۳۷ روزنامهها حملات تندی به شوهرش، که مقام بلندمرتبهای بود، کردند. او در خانه نشست تا ماموران بیایند و بازداشتش کنند. او شبهنگام نامهی بلند بالایی خطاب به کمیته مرکزی نوشت و از همسرش خواست آن را کلمهبهکلمه به خاطر بسپارد. پس از اعدام این مرد، همسرش بیست سال را در زندان و اردوگاههای کار اجباری سپری کرد. زمانی که زن سرانجام بازگشت، نامهی همسرش را به روی کاغذ آورد و آن را به کمیتهی مرکزی تحویل داد؛ امیدوارم این نامه در آنجا ناپدید نشود.
“نادژدا “همسر “اوسیپ ماندلشتام “ ۸۱ سال عمر کرد که ۱۹ سال آن همسر او بود و ۴۲ سال بیوهاش. بیوه بزرگترین شاعر شوروی هویتی بس عظیم بود و تعداد آنها در دهه ۳۰ و ۴۰ آنقدر زیاد بود که میتوانستند اتحادیه صنفی بزنند.
هویت “نادژدا” با دو شاعر پیوند داشت، همسرش و “آنا آخماتوا”. زبان شعری این دو شاعر وامدار نثر عالی روسی در نیمه دوم قرن ۱۹ بود .”آخماتوا “همیشه میگفت که بیشتر شخصیتهای داستایوفسکی قهرمانان پا به سن گذاشته پوشکین هستند.
“نادژدا “ همه اشعار این دو شاعر را به خاطر سپرد. او در زمانهای میزیست که مکتوب کردن شعرهای مقاومت مجازاتی بس سنگین داشت. این اشعار بخش مهمی از هویت او شد و در قالب کتاب “ امید علیه امید “ در آمد.
********** نادژدا “معتقد است رنج موجب اعتلا هنر نمیشود. این سفسطهی زشتی است. رنج کور میکند، کر میکند، ویران میکند. “اوسیپ “ پیش از انقلاب هم شاعر بزرگی بود و “آنا “و “مارینا تسوتایوا” هم بدون این همه رنج شاعرانی میبودند که حال هستند.
هویت “نادژدا “را فرهنگ تشکیل داده بود. او سعی کرد که اشعار “اوسیپ “را زنده نگه دارد نه خاطره او را . او ۴۲ سال بیوه شعرهای او بود نه خود او، اگرچه که او را عاشقانه دوست داشت. این عشق نخبه گرایانه فقط در بستر فرهنگ تحقق می یابد نه رختخواب. او در آخر عمرش “اوسیپ” را بیشتر از روز عروسیاش دوست داشت و علت محذوب شدن خواننده به کتابش هم همین است.
بوالقاسم لاهوتی و ماندلشتام
ابوالقاسم لاهوتی، شاعر ایرانی دوره رضاشاه، پس از اینکه به عثمانی گریخت، به شوروی مهاجرت کرد و در آنجا به گفتن شعر به زبان فارسی ادامه داد. لاهوتی در سلسلهمراتب «اتحادیهی نویسندگان شوروی» تدریجا تا آنجا پیش رفت که معاون این اتحادیه شد که منصب بسیار مهمی بود. در واقع آدمهای بزرگی مثل پاسترناک و شولوخوف و… وضعیت امور زندگی و معیشتیشان زیردست لاهوتی بود. لاهوتی رابطه بسیار خوبی هم با ماندلشتام داشت تا آنجا که به سراغ وی میرود و به او پیشنهاد میکند که شعری در وصف رژیم بگوید تا بلکه مشکلاتش با رژیم حل شود. ماندلشتام به حرف او گوش میکند و شعر را مینویسد اما نهایتا دردی از دردهای ماندلشتام را دوا نمیکند. نادژدا ماندلشتام در کتابش از خیلی ها بد گفته اما شاید ابوالقاسم لاهوتی تنها کسیست که وی به خوبی از او یاد کرده و لقب «شاعر مهربان ایرانی» را روی او گذاشته است. لاهوتی بعدا در تاجیکستان وزیر فرهنگ شد و حتی حالا هم چهره محبوبی به شمار می رود.
1884 امید علیه امید9/10✍️نادژدا “همسر “اوسیپ ماندلشتام
قدیم به تمامی همسران #خاورانزندگی ما همسران خاوران شباهتهای بسیار با زندگی نادژدا ( به روسی یعنی امید) ماندلشتام دارد. ما نیز چون او دههها دادخواه عزیزانمان هستیم. اوسیپ در گورهای جمعی کنار اردوگاه کولیما به خاک داده شد و عزیزان ما نیز در گورهای جمعی خاوران.مواجه او با فقدان همسرش و نحوه دادخواهی او درسهای بزرگی برای ما دارد.
کاغذ به مثابهی مدرک جرم!
از آنجا که نوشتن اشعار ماندلشتام بر روی کاغذ، سندی برای محکومیت و اعلام جرم علیه او تلقی میشد، ناژدا ماندلشتام سعی میکرد اشعار و نوشتههای ماندلشتام و آنا آخماتووا را به ذهن بسپارد و حفظ کند. چرا که در آن زمان تنها یک برگه کاغذ میتوانست سرنوشت آنها را تغییر دهد. او حتی سعی میکرد آهنگ اشعار ماندلشتام را که خود او میگفت، چون زمزمهای در گوشش بشنود و از بر کند. زنان بسیاری مثل من وجود دارند که سالیان متمادی شبها بیدار ماندهاند تا واژههای شوهران مردهشان را بارها و بارها تکرار کنند.
دوست دارم زنی را یادآور بشوم که نمیتوانم نامش را ذکر کنم؛ زیرا هنوز زنده است. در ۱۹۳۷ روزنامهها حملات تندی به شوهرش، که مقام بلندمرتبهای بود، کردند. او در خانه نشست تا ماموران بیایند و بازداشتش کنند. او شبهنگام نامهی بلند بالایی خطاب به کمیته مرکزی نوشت و از همسرش خواست آن را کلمهبهکلمه به خاطر بسپارد. پس از اعدام این مرد، همسرش بیست سال را در زندان و اردوگاههای کار اجباری سپری کرد. زمانی که زن سرانجام بازگشت، نامهی همسرش را به روی کاغذ آورد و آن را به کمیتهی مرکزی تحویل داد؛ امیدوارم این نامه در آنجا ناپدید نشود.
“نادژدا “همسر “اوسیپ ماندلشتام “ ۸۱ سال عمر کرد که ۱۹ سال آن همسر او بود و ۴۲ سال بیوهاش. بیوه بزرگترین شاعر شوروی هویتی بس عظیم بود و تعداد آنها در دهه ۳۰ و ۴۰ آنقدر زیاد بود که میتوانستند اتحادیه صنفی بزنند.
هویت “نادژدا” با دو شاعر پیوند داشت، همسرش و “آنا آخماتوا”. زبان شعری این دو شاعر وامدار نثر عالی روسی در نیمه دوم قرن ۱۹ بود .”آخماتوا “همیشه میگفت که بیشتر شخصیتهای داستایوفسکی قهرمانان پا به سن گذاشته پوشکین هستند.
“نادژدا “ همه اشعار این دو شاعر را به خاطر سپرد. او در زمانهای میزیست که مکتوب کردن شعرهای مقاومت مجازاتی بس سنگین داشت. این اشعار بخش مهمی از هویت او شد و در قالب کتاب “ امید علیه امید “ در آمد.
********** نادژدا “معتقد است رنج موجب اعتلا هنر نمیشود. این سفسطهی زشتی است. رنج کور میکند، کر میکند، ویران میکند. “اوسیپ “ پیش از انقلاب هم شاعر بزرگی بود و “آنا “و “مارینا تسوتایوا” هم بدون این همه رنج شاعرانی میبودند که حال هستند.
هویت “نادژدا “را فرهنگ تشکیل داده بود. او سعی کرد که اشعار “اوسیپ “را زنده نگه دارد نه خاطره او را . او ۴۲ سال بیوه شعرهای او بود نه خود او، اگرچه که او را عاشقانه دوست داشت. این عشق نخبه گرایانه فقط در بستر فرهنگ تحقق می یابد نه رختخواب. او در آخر عمرش “اوسیپ” را بیشتر از روز عروسیاش دوست داشت و علت محذوب شدن خواننده به کتابش هم همین است.
بوالقاسم لاهوتی و ماندلشتام
ابوالقاسم لاهوتی، شاعر ایرانی دوره رضاشاه، پس از اینکه به عثمانی گریخت، به شوروی مهاجرت کرد و در آنجا به گفتن شعر به زبان فارسی ادامه داد. لاهوتی در سلسلهمراتب «اتحادیهی نویسندگان شوروی» تدریجا تا آنجا پیش رفت که معاون این اتحادیه شد که منصب بسیار مهمی بود. در واقع آدمهای بزرگی مثل پاسترناک و شولوخوف و… وضعیت امور زندگی و معیشتیشان زیردست لاهوتی بود. لاهوتی رابطه بسیار خوبی هم با ماندلشتام داشت تا آنجا که به سراغ وی میرود و به او پیشنهاد میکند که شعری در وصف رژیم بگوید تا بلکه مشکلاتش با رژیم حل شود. ماندلشتام به حرف او گوش میکند و شعر را مینویسد اما نهایتا دردی از دردهای ماندلشتام را دوا نمیکند. نادژدا ماندلشتام در کتابش از خیلی ها بد گفته اما شاید ابوالقاسم لاهوتی تنها کسیست که وی به خوبی از او یاد کرده و لقب «شاعر مهربان ایرانی» را روی او گذاشته است. لاهوتی بعدا در تاجیکستان وزیر فرهنگ شد و حتی حالا هم چهره محبوبی به شمار می رود.
1883 امید علیه امید8/10✍️نادژدا “همسر “اوسیپ ماندلشتام
قدیم به تمامی همسران #خاورانزندگی ما همسران خاوران شباهتهای بسیار با زندگی نادژدا ( به روسی یعنی امید) ماندلشتام دارد. ما نیز چون او دههها دادخواه عزیزانمان هستیم. اوسیپ در گورهای جمعی کنار اردوگاه کولیما به خاک داده شد و عزیزان ما نیز در گورهای جمعی خاوران.مواجه او با فقدان همسرش و نحوه دادخواهی او درسهای بزرگی برای ما دارد.
کاغذ به مثابهی مدرک جرم!
از آنجا که نوشتن اشعار ماندلشتام بر روی کاغذ، سندی برای محکومیت و اعلام جرم علیه او تلقی میشد، ناژدا ماندلشتام سعی میکرد اشعار و نوشتههای ماندلشتام و آنا آخماتووا را به ذهن بسپارد و حفظ کند. چرا که در آن زمان تنها یک برگه کاغذ میتوانست سرنوشت آنها را تغییر دهد. او حتی سعی میکرد آهنگ اشعار ماندلشتام را که خود او میگفت، چون زمزمهای در گوشش بشنود و از بر کند. زنان بسیاری مثل من وجود دارند که سالیان متمادی شبها بیدار ماندهاند تا واژههای شوهران مردهشان را بارها و بارها تکرار کنند.
دوست دارم زنی را یادآور بشوم که نمیتوانم نامش را ذکر کنم؛ زیرا هنوز زنده است. در ۱۹۳۷ روزنامهها حملات تندی به شوهرش، که مقام بلندمرتبهای بود، کردند. او در خانه نشست تا ماموران بیایند و بازداشتش کنند. او شبهنگام نامهی بلند بالایی خطاب به کمیته مرکزی نوشت و از همسرش خواست آن را کلمهبهکلمه به خاطر بسپارد. پس از اعدام این مرد، همسرش بیست سال را در زندان و اردوگاههای کار اجباری سپری کرد. زمانی که زن سرانجام بازگشت، نامهی همسرش را به روی کاغذ آورد و آن را به کمیتهی مرکزی تحویل داد؛ امیدوارم این نامه در آنجا ناپدید نشود.
“نادژدا “همسر “اوسیپ ماندلشتام “ ۸۱ سال عمر کرد که ۱۹ سال آن همسر او بود و ۴۲ سال بیوهاش. بیوه بزرگترین شاعر شوروی هویتی بس عظیم بود و تعداد آنها در دهه ۳۰ و ۴۰ آنقدر زیاد بود که میتوانستند اتحادیه صنفی بزنند.
هویت “نادژدا” با دو شاعر پیوند داشت، همسرش و “آنا آخماتوا”. زبان شعری این دو شاعر وامدار نثر عالی روسی در نیمه دوم قرن ۱۹ بود .”آخماتوا “همیشه میگفت که بیشتر شخصیتهای داستایوفسکی قهرمانان پا به سن گذاشته پوشکین هستند.
“نادژدا “ همه اشعار این دو شاعر را به خاطر سپرد. او در زمانهای میزیست که مکتوب کردن شعرهای مقاومت مجازاتی بس سنگین داشت. این اشعار بخش مهمی از هویت او شد و در قالب کتاب “ امید علیه امید “ در آمد.
********** نادژدا “معتقد است رنج موجب اعتلا هنر نمیشود. این سفسطهی زشتی است. رنج کور میکند، کر میکند، ویران میکند. “اوسیپ “ پیش از انقلاب هم شاعر بزرگی بود و “آنا “و “مارینا تسوتایوا” هم بدون این همه رنج شاعرانی میبودند که حال هستند.
هویت “نادژدا “را فرهنگ تشکیل داده بود. او سعی کرد که اشعار “اوسیپ “را زنده نگه دارد نه خاطره او را . او ۴۲ سال بیوه شعرهای او بود نه خود او، اگرچه که او را عاشقانه دوست داشت. این عشق نخبه گرایانه فقط در بستر فرهنگ تحقق می یابد نه رختخواب. او در آخر عمرش “اوسیپ” را بیشتر از روز عروسیاش دوست داشت و علت محذوب شدن خواننده به کتابش هم همین است.
بوالقاسم لاهوتی و ماندلشتام
ابوالقاسم لاهوتی، شاعر ایرانی دوره رضاشاه، پس از اینکه به عثمانی گریخت، به شوروی مهاجرت کرد و در آنجا به گفتن شعر به زبان فارسی ادامه داد. لاهوتی در سلسلهمراتب «اتحادیهی نویسندگان شوروی» تدریجا تا آنجا پیش رفت که معاون این اتحادیه شد که منصب بسیار مهمی بود. در واقع آدمهای بزرگی مثل پاسترناک و شولوخوف و… وضعیت امور زندگی و معیشتیشان زیردست لاهوتی بود. لاهوتی رابطه بسیار خوبی هم با ماندلشتام داشت تا آنجا که به سراغ وی میرود و به او پیشنهاد میکند که شعری در وصف رژیم بگوید تا بلکه مشکلاتش با رژیم حل شود. ماندلشتام به حرف او گوش میکند و شعر را مینویسد اما نهایتا دردی از دردهای ماندلشتام را دوا نمیکند. نادژدا ماندلشتام در کتابش از خیلی ها بد گفته اما شاید ابوالقاسم لاهوتی تنها کسیست که وی به خوبی از او یاد کرده و لقب «شاعر مهربان ایرانی» را روی او گذاشته است. لاهوتی بعدا در تاجیکستان وزیر فرهنگ شد و حتی حالا هم چهره محبوبی به شمار می رود.
1882 امید علیه امید7/10✍️نادژدا “همسر “اوسیپ ماندلشتام
قدیم به تمامی همسران #خاورانزندگی ما همسران خاوران شباهتهای بسیار با زندگی نادژدا ( به روسی یعنی امید) ماندلشتام دارد. ما نیز چون او دههها دادخواه عزیزانمان هستیم. اوسیپ در گورهای جمعی کنار اردوگاه کولیما به خاک داده شد و عزیزان ما نیز در گورهای جمعی خاوران.مواجه او با فقدان همسرش و نحوه دادخواهی او درسهای بزرگی برای ما دارد.
کاغذ به مثابهی مدرک جرم!
از آنجا که نوشتن اشعار ماندلشتام بر روی کاغذ، سندی برای محکومیت و اعلام جرم علیه او تلقی میشد، ناژدا ماندلشتام سعی میکرد اشعار و نوشتههای ماندلشتام و آنا آخماتووا را به ذهن بسپارد و حفظ کند. چرا که در آن زمان تنها یک برگه کاغذ میتوانست سرنوشت آنها را تغییر دهد. او حتی سعی میکرد آهنگ اشعار ماندلشتام را که خود او میگفت، چون زمزمهای در گوشش بشنود و از بر کند. زنان بسیاری مثل من وجود دارند که سالیان متمادی شبها بیدار ماندهاند تا واژههای شوهران مردهشان را بارها و بارها تکرار کنند.
دوست دارم زنی را یادآور بشوم که نمیتوانم نامش را ذکر کنم؛ زیرا هنوز زنده است. در ۱۹۳۷ روزنامهها حملات تندی به شوهرش، که مقام بلندمرتبهای بود، کردند. او در خانه نشست تا ماموران بیایند و بازداشتش کنند. او شبهنگام نامهی بلند بالایی خطاب به کمیته مرکزی نوشت و از همسرش خواست آن را کلمهبهکلمه به خاطر بسپارد. پس از اعدام این مرد، همسرش بیست سال را در زندان و اردوگاههای کار اجباری سپری کرد. زمانی که زن سرانجام بازگشت، نامهی همسرش را به روی کاغذ آورد و آن را به کمیتهی مرکزی تحویل داد؛ امیدوارم این نامه در آنجا ناپدید نشود.
“نادژدا “همسر “اوسیپ ماندلشتام “ ۸۱ سال عمر کرد که ۱۹ سال آن همسر او بود و ۴۲ سال بیوهاش. بیوه بزرگترین شاعر شوروی هویتی بس عظیم بود و تعداد آنها در دهه ۳۰ و ۴۰ آنقدر زیاد بود که میتوانستند اتحادیه صنفی بزنند.
هویت “نادژدا” با دو شاعر پیوند داشت، همسرش و “آنا آخماتوا”. زبان شعری این دو شاعر وامدار نثر عالی روسی در نیمه دوم قرن ۱۹ بود .”آخماتوا “همیشه میگفت که بیشتر شخصیتهای داستایوفسکی قهرمانان پا به سن گذاشته پوشکین هستند.
“نادژدا “ همه اشعار این دو شاعر را به خاطر سپرد. او در زمانهای میزیست که مکتوب کردن شعرهای مقاومت مجازاتی بس سنگین داشت. این اشعار بخش مهمی از هویت او شد و در قالب کتاب “ امید علیه امید “ در آمد.
********** نادژدا “معتقد است رنج موجب اعتلا هنر نمیشود. این سفسطهی زشتی است. رنج کور میکند، کر میکند، ویران میکند. “اوسیپ “ پیش از انقلاب هم شاعر بزرگی بود و “آنا “و “مارینا تسوتایوا” هم بدون این همه رنج شاعرانی میبودند که حال هستند.
هویت “نادژدا “را فرهنگ تشکیل داده بود. او سعی کرد که اشعار “اوسیپ “را زنده نگه دارد نه خاطره او را . او ۴۲ سال بیوه شعرهای او بود نه خود او، اگرچه که او را عاشقانه دوست داشت. این عشق نخبه گرایانه فقط در بستر فرهنگ تحقق می یابد نه رختخواب. او در آخر عمرش “اوسیپ” را بیشتر از روز عروسیاش دوست داشت و علت محذوب شدن خواننده به کتابش هم همین است.
بوالقاسم لاهوتی و ماندلشتام
ابوالقاسم لاهوتی، شاعر ایرانی دوره رضاشاه، پس از اینکه به عثمانی گریخت، به شوروی مهاجرت کرد و در آنجا به گفتن شعر به زبان فارسی ادامه داد. لاهوتی در سلسلهمراتب «اتحادیهی نویسندگان شوروی» تدریجا تا آنجا پیش رفت که معاون این اتحادیه شد که منصب بسیار مهمی بود. در واقع آدمهای بزرگی مثل پاسترناک و شولوخوف و… وضعیت امور زندگی و معیشتیشان زیردست لاهوتی بود. لاهوتی رابطه بسیار خوبی هم با ماندلشتام داشت تا آنجا که به سراغ وی میرود و به او پیشنهاد میکند که شعری در وصف رژیم بگوید تا بلکه مشکلاتش با رژیم حل شود. ماندلشتام به حرف او گوش میکند و شعر را مینویسد اما نهایتا دردی از دردهای ماندلشتام را دوا نمیکند. نادژدا ماندلشتام در کتابش از خیلی ها بد گفته اما شاید ابوالقاسم لاهوتی تنها کسیست که وی به خوبی از او یاد کرده و لقب «شاعر مهربان ایرانی» را روی او گذاشته است. لاهوتی بعدا در تاجیکستان وزیر فرهنگ شد و حتی حالا هم چهره محبوبی به شمار می رود.
1881 امید علیه امید6/10✍️نادژدا “همسر “اوسیپ ماندلشتام
قدیم به تمامی همسران #خاورانزندگی ما همسران خاوران شباهتهای بسیار با زندگی نادژدا ( به روسی یعنی امید) ماندلشتام دارد. ما نیز چون او دههها دادخواه عزیزانمان هستیم. اوسیپ در گورهای جمعی کنار اردوگاه کولیما به خاک داده شد و عزیزان ما نیز در گورهای جمعی خاوران.مواجه او با فقدان همسرش و نحوه دادخواهی او درسهای بزرگی برای ما دارد.
کاغذ به مثابهی مدرک جرم!
از آنجا که نوشتن اشعار ماندلشتام بر روی کاغذ، سندی برای محکومیت و اعلام جرم علیه او تلقی میشد، ناژدا ماندلشتام سعی میکرد اشعار و نوشتههای ماندلشتام و آنا آخماتووا را به ذهن بسپارد و حفظ کند. چرا که در آن زمان تنها یک برگه کاغذ میتوانست سرنوشت آنها را تغییر دهد. او حتی سعی میکرد آهنگ اشعار ماندلشتام را که خود او میگفت، چون زمزمهای در گوشش بشنود و از بر کند. زنان بسیاری مثل من وجود دارند که سالیان متمادی شبها بیدار ماندهاند تا واژههای شوهران مردهشان را بارها و بارها تکرار کنند.
دوست دارم زنی را یادآور بشوم که نمیتوانم نامش را ذکر کنم؛ زیرا هنوز زنده است. در ۱۹۳۷ روزنامهها حملات تندی به شوهرش، که مقام بلندمرتبهای بود، کردند. او در خانه نشست تا ماموران بیایند و بازداشتش کنند. او شبهنگام نامهی بلند بالایی خطاب به کمیته مرکزی نوشت و از همسرش خواست آن را کلمهبهکلمه به خاطر بسپارد. پس از اعدام این مرد، همسرش بیست سال را در زندان و اردوگاههای کار اجباری سپری کرد. زمانی که زن سرانجام بازگشت، نامهی همسرش را به روی کاغذ آورد و آن را به کمیتهی مرکزی تحویل داد؛ امیدوارم این نامه در آنجا ناپدید نشود.
“نادژدا “همسر “اوسیپ ماندلشتام “ ۸۱ سال عمر کرد که ۱۹ سال آن همسر او بود و ۴۲ سال بیوهاش. بیوه بزرگترین شاعر شوروی هویتی بس عظیم بود و تعداد آنها در دهه ۳۰ و ۴۰ آنقدر زیاد بود که میتوانستند اتحادیه صنفی بزنند.
هویت “نادژدا” با دو شاعر پیوند داشت، همسرش و “آنا آخماتوا”. زبان شعری این دو شاعر وامدار نثر عالی روسی در نیمه دوم قرن ۱۹ بود .”آخماتوا “همیشه میگفت که بیشتر شخصیتهای داستایوفسکی قهرمانان پا به سن گذاشته پوشکین هستند.
“نادژدا “ همه اشعار این دو شاعر را به خاطر سپرد. او در زمانهای میزیست که مکتوب کردن شعرهای مقاومت مجازاتی بس سنگین داشت. این اشعار بخش مهمی از هویت او شد و در قالب کتاب “ امید علیه امید “ در آمد.
********** نادژدا “معتقد است رنج موجب اعتلا هنر نمیشود. این سفسطهی زشتی است. رنج کور میکند، کر میکند، ویران میکند. “اوسیپ “ پیش از انقلاب هم شاعر بزرگی بود و “آنا “و “مارینا تسوتایوا” هم بدون این همه رنج شاعرانی میبودند که حال هستند.
هویت “نادژدا “را فرهنگ تشکیل داده بود. او سعی کرد که اشعار “اوسیپ “را زنده نگه دارد نه خاطره او را . او ۴۲ سال بیوه شعرهای او بود نه خود او، اگرچه که او را عاشقانه دوست داشت. این عشق نخبه گرایانه فقط در بستر فرهنگ تحقق می یابد نه رختخواب. او در آخر عمرش “اوسیپ” را بیشتر از روز عروسیاش دوست داشت و علت محذوب شدن خواننده به کتابش هم همین است.
بوالقاسم لاهوتی و ماندلشتام
ابوالقاسم لاهوتی، شاعر ایرانی دوره رضاشاه، پس از اینکه به عثمانی گریخت، به شوروی مهاجرت کرد و در آنجا به گفتن شعر به زبان فارسی ادامه داد. لاهوتی در سلسلهمراتب «اتحادیهی نویسندگان شوروی» تدریجا تا آنجا پیش رفت که معاون این اتحادیه شد که منصب بسیار مهمی بود. در واقع آدمهای بزرگی مثل پاسترناک و شولوخوف و… وضعیت امور زندگی و معیشتیشان زیردست لاهوتی بود. لاهوتی رابطه بسیار خوبی هم با ماندلشتام داشت تا آنجا که به سراغ وی میرود و به او پیشنهاد میکند که شعری در وصف رژیم بگوید تا بلکه مشکلاتش با رژیم حل شود. ماندلشتام به حرف او گوش میکند و شعر را مینویسد اما نهایتا دردی از دردهای ماندلشتام را دوا نمیکند. نادژدا ماندلشتام در کتابش از خیلی ها بد گفته اما شاید ابوالقاسم لاهوتی تنها کسیست که وی به خوبی از او یاد کرده و لقب «شاعر مهربان ایرانی» را روی او گذاشته است. لاهوتی بعدا در تاجیکستان وزیر فرهنگ شد و حتی حالا هم چهره محبوبی به شمار می رود.
1880 امید علیه امید5/10✍️نادژدا “همسر “اوسیپ ماندلشتام
قدیم به تمامی همسران #خاورانزندگی ما همسران خاوران شباهتهای بسیار با زندگی نادژدا ( به روسی یعنی امید) ماندلشتام دارد. ما نیز چون او دههها دادخواه عزیزانمان هستیم. اوسیپ در گورهای جمعی کنار اردوگاه کولیما به خاک داده شد و عزیزان ما نیز در گورهای جمعی خاوران.مواجه او با فقدان همسرش و نحوه دادخواهی او درسهای بزرگی برای ما دارد.
کاغذ به مثابهی مدرک جرم!
از آنجا که نوشتن اشعار ماندلشتام بر روی کاغذ، سندی برای محکومیت و اعلام جرم علیه او تلقی میشد، ناژدا ماندلشتام سعی میکرد اشعار و نوشتههای ماندلشتام و آنا آخماتووا را به ذهن بسپارد و حفظ کند. چرا که در آن زمان تنها یک برگه کاغذ میتوانست سرنوشت آنها را تغییر دهد. او حتی سعی میکرد آهنگ اشعار ماندلشتام را که خود او میگفت، چون زمزمهای در گوشش بشنود و از بر کند. زنان بسیاری مثل من وجود دارند که سالیان متمادی شبها بیدار ماندهاند تا واژههای شوهران مردهشان را بارها و بارها تکرار کنند.
دوست دارم زنی را یادآور بشوم که نمیتوانم نامش را ذکر کنم؛ زیرا هنوز زنده است. در ۱۹۳۷ روزنامهها حملات تندی به شوهرش، که مقام بلندمرتبهای بود، کردند. او در خانه نشست تا ماموران بیایند و بازداشتش کنند. او شبهنگام نامهی بلند بالایی خطاب به کمیته مرکزی نوشت و از همسرش خواست آن را کلمهبهکلمه به خاطر بسپارد. پس از اعدام این مرد، همسرش بیست سال را در زندان و اردوگاههای کار اجباری سپری کرد. زمانی که زن سرانجام بازگشت، نامهی همسرش را به روی کاغذ آورد و آن را به کمیتهی مرکزی تحویل داد؛ امیدوارم این نامه در آنجا ناپدید نشود.
“نادژدا “همسر “اوسیپ ماندلشتام “ ۸۱ سال عمر کرد که ۱۹ سال آن همسر او بود و ۴۲ سال بیوهاش. بیوه بزرگترین شاعر شوروی هویتی بس عظیم بود و تعداد آنها در دهه ۳۰ و ۴۰ آنقدر زیاد بود که میتوانستند اتحادیه صنفی بزنند.
هویت “نادژدا” با دو شاعر پیوند داشت، همسرش و “آنا آخماتوا”. زبان شعری این دو شاعر وامدار نثر عالی روسی در نیمه دوم قرن ۱۹ بود .”آخماتوا “همیشه میگفت که بیشتر شخصیتهای داستایوفسکی قهرمانان پا به سن گذاشته پوشکین هستند.
“نادژدا “ همه اشعار این دو شاعر را به خاطر سپرد. او در زمانهای میزیست که مکتوب کردن شعرهای مقاومت مجازاتی بس سنگین داشت. این اشعار بخش مهمی از هویت او شد و در قالب کتاب “ امید علیه امید “ در آمد.
********** نادژدا “معتقد است رنج موجب اعتلا هنر نمیشود. این سفسطهی زشتی است. رنج کور میکند، کر میکند، ویران میکند. “اوسیپ “ پیش از انقلاب هم شاعر بزرگی بود و “آنا “و “مارینا تسوتایوا” هم بدون این همه رنج شاعرانی میبودند که حال هستند.
هویت “نادژدا “را فرهنگ تشکیل داده بود. او سعی کرد که اشعار “اوسیپ “را زنده نگه دارد نه خاطره او را . او ۴۲ سال بیوه شعرهای او بود نه خود او، اگرچه که او را عاشقانه دوست داشت. این عشق نخبه گرایانه فقط در بستر فرهنگ تحقق می یابد نه رختخواب. او در آخر عمرش “اوسیپ” را بیشتر از روز عروسیاش دوست داشت و علت محذوب شدن خواننده به کتابش هم همین است.
بوالقاسم لاهوتی و ماندلشتام
ابوالقاسم لاهوتی، شاعر ایرانی دوره رضاشاه، پس از اینکه به عثمانی گریخت، به شوروی مهاجرت کرد و در آنجا به گفتن شعر به زبان فارسی ادامه داد. لاهوتی در سلسلهمراتب «اتحادیهی نویسندگان شوروی» تدریجا تا آنجا پیش رفت که معاون این اتحادیه شد که منصب بسیار مهمی بود. در واقع آدمهای بزرگی مثل پاسترناک و شولوخوف و… وضعیت امور زندگی و معیشتیشان زیردست لاهوتی بود. لاهوتی رابطه بسیار خوبی هم با ماندلشتام داشت تا آنجا که به سراغ وی میرود و به او پیشنهاد میکند که شعری در وصف رژیم بگوید تا بلکه مشکلاتش با رژیم حل شود. ماندلشتام به حرف او گوش میکند و شعر را مینویسد اما نهایتا دردی از دردهای ماندلشتام را دوا نمیکند. نادژدا ماندلشتام در کتابش از خیلی ها بد گفته اما شاید ابوالقاسم لاهوتی تنها کسیست که وی به خوبی از او یاد کرده و لقب «شاعر مهربان ایرانی» را روی او گذاشته است. لاهوتی بعدا در تاجیکستان وزیر فرهنگ شد و حتی حالا هم چهره محبوبی به شمار می رود.
1879 امید علیه امید4/10✍️نادژدا “همسر “اوسیپ ماندلشتام
قدیم به تمامی همسران #خاورانزندگی ما همسران خاوران شباهتهای بسیار با زندگی نادژدا ( به روسی یعنی امید) ماندلشتام دارد. ما نیز چون او دههها دادخواه عزیزانمان هستیم. اوسیپ در گورهای جمعی کنار اردوگاه کولیما به خاک داده شد و عزیزان ما نیز در گورهای جمعی خاوران.مواجه او با فقدان همسرش و نحوه دادخواهی او درسهای بزرگی برای ما دارد.
کاغذ به مثابهی مدرک جرم!
از آنجا که نوشتن اشعار ماندلشتام بر روی کاغذ، سندی برای محکومیت و اعلام جرم علیه او تلقی میشد، ناژدا ماندلشتام سعی میکرد اشعار و نوشتههای ماندلشتام و آنا آخماتووا را به ذهن بسپارد و حفظ کند. چرا که در آن زمان تنها یک برگه کاغذ میتوانست سرنوشت آنها را تغییر دهد. او حتی سعی میکرد آهنگ اشعار ماندلشتام را که خود او میگفت، چون زمزمهای در گوشش بشنود و از بر کند. زنان بسیاری مثل من وجود دارند که سالیان متمادی شبها بیدار ماندهاند تا واژههای شوهران مردهشان را بارها و بارها تکرار کنند.
دوست دارم زنی را یادآور بشوم که نمیتوانم نامش را ذکر کنم؛ زیرا هنوز زنده است. در ۱۹۳۷ روزنامهها حملات تندی به شوهرش، که مقام بلندمرتبهای بود، کردند. او در خانه نشست تا ماموران بیایند و بازداشتش کنند. او شبهنگام نامهی بلند بالایی خطاب به کمیته مرکزی نوشت و از همسرش خواست آن را کلمهبهکلمه به خاطر بسپارد. پس از اعدام این مرد، همسرش بیست سال را در زندان و اردوگاههای کار اجباری سپری کرد. زمانی که زن سرانجام بازگشت، نامهی همسرش را به روی کاغذ آورد و آن را به کمیتهی مرکزی تحویل داد؛ امیدوارم این نامه در آنجا ناپدید نشود.
“نادژدا “همسر “اوسیپ ماندلشتام “ ۸۱ سال عمر کرد که ۱۹ سال آن همسر او بود و ۴۲ سال بیوهاش. بیوه بزرگترین شاعر شوروی هویتی بس عظیم بود و تعداد آنها در دهه ۳۰ و ۴۰ آنقدر زیاد بود که میتوانستند اتحادیه صنفی بزنند.
هویت “نادژدا” با دو شاعر پیوند داشت، همسرش و “آنا آخماتوا”. زبان شعری این دو شاعر وامدار نثر عالی روسی در نیمه دوم قرن ۱۹ بود .”آخماتوا “همیشه میگفت که بیشتر شخصیتهای داستایوفسکی قهرمانان پا به سن گذاشته پوشکین هستند.
“نادژدا “ همه اشعار این دو شاعر را به خاطر سپرد. او در زمانهای میزیست که مکتوب کردن شعرهای مقاومت مجازاتی بس سنگین داشت. این اشعار بخش مهمی از هویت او شد و در قالب کتاب “ امید علیه امید “ در آمد.
********** نادژدا “معتقد است رنج موجب اعتلا هنر نمیشود. این سفسطهی زشتی است. رنج کور میکند، کر میکند، ویران میکند. “اوسیپ “ پیش از انقلاب هم شاعر بزرگی بود و “آنا “و “مارینا تسوتایوا” هم بدون این همه رنج شاعرانی میبودند که حال هستند.
هویت “نادژدا “را فرهنگ تشکیل داده بود. او سعی کرد که اشعار “اوسیپ “را زنده نگه دارد نه خاطره او را . او ۴۲ سال بیوه شعرهای او بود نه خود او، اگرچه که او را عاشقانه دوست داشت. این عشق نخبه گرایانه فقط در بستر فرهنگ تحقق می یابد نه رختخواب. او در آخر عمرش “اوسیپ” را بیشتر از روز عروسیاش دوست داشت و علت محذوب شدن خواننده به کتابش هم همین است.
بوالقاسم لاهوتی و ماندلشتام
ابوالقاسم لاهوتی، شاعر ایرانی دوره رضاشاه، پس از اینکه به عثمانی گریخت، به شوروی مهاجرت کرد و در آنجا به گفتن شعر به زبان فارسی ادامه داد. لاهوتی در سلسلهمراتب «اتحادیهی نویسندگان شوروی» تدریجا تا آنجا پیش رفت که معاون این اتحادیه شد که منصب بسیار مهمی بود. در واقع آدمهای بزرگی مثل پاسترناک و شولوخوف و… وضعیت امور زندگی و معیشتیشان زیردست لاهوتی بود. لاهوتی رابطه بسیار خوبی هم با ماندلشتام داشت تا آنجا که به سراغ وی میرود و به او پیشنهاد میکند که شعری در وصف رژیم بگوید تا بلکه مشکلاتش با رژیم حل شود. ماندلشتام به حرف او گوش میکند و شعر را مینویسد اما نهایتا دردی از دردهای ماندلشتام را دوا نمیکند. نادژدا ماندلشتام در کتابش از خیلی ها بد گفته اما شاید ابوالقاسم لاهوتی تنها کسیست که وی به خوبی از او یاد کرده و لقب «شاعر مهربان ایرانی» را روی او گذاشته است. لاهوتی بعدا در تاجیکستان وزیر فرهنگ شد و حتی حالا هم چهره محبوبی به شمار می رود.
1878 امید علیه امید3/10✍️نادژدا “همسر “اوسیپ ماندلشتام
قدیم به تمامی همسران #خاورانزندگی ما همسران خاوران شباهتهای بسیار با زندگی نادژدا ( به روسی یعنی امید) ماندلشتام دارد. ما نیز چون او دههها دادخواه عزیزانمان هستیم. اوسیپ در گورهای جمعی کنار اردوگاه کولیما به خاک داده شد و عزیزان ما نیز در گورهای جمعی خاوران.مواجه او با فقدان همسرش و نحوه دادخواهی او درسهای بزرگی برای ما دارد.
کاغذ به مثابهی مدرک جرم!
از آنجا که نوشتن اشعار ماندلشتام بر روی کاغذ، سندی برای محکومیت و اعلام جرم علیه او تلقی میشد، ناژدا ماندلشتام سعی میکرد اشعار و نوشتههای ماندلشتام و آنا آخماتووا را به ذهن بسپارد و حفظ کند. چرا که در آن زمان تنها یک برگه کاغذ میتوانست سرنوشت آنها را تغییر دهد. او حتی سعی میکرد آهنگ اشعار ماندلشتام را که خود او میگفت، چون زمزمهای در گوشش بشنود و از بر کند. زنان بسیاری مثل من وجود دارند که سالیان متمادی شبها بیدار ماندهاند تا واژههای شوهران مردهشان را بارها و بارها تکرار کنند.
دوست دارم زنی را یادآور بشوم که نمیتوانم نامش را ذکر کنم؛ زیرا هنوز زنده است. در ۱۹۳۷ روزنامهها حملات تندی به شوهرش، که مقام بلندمرتبهای بود، کردند. او در خانه نشست تا ماموران بیایند و بازداشتش کنند. او شبهنگام نامهی بلند بالایی خطاب به کمیته مرکزی نوشت و از همسرش خواست آن را کلمهبهکلمه به خاطر بسپارد. پس از اعدام این مرد، همسرش بیست سال را در زندان و اردوگاههای کار اجباری سپری کرد. زمانی که زن سرانجام بازگشت، نامهی همسرش را به روی کاغذ آورد و آن را به کمیتهی مرکزی تحویل داد؛ امیدوارم این نامه در آنجا ناپدید نشود.
“نادژدا “همسر “اوسیپ ماندلشتام “ ۸۱ سال عمر کرد که ۱۹ سال آن همسر او بود و ۴۲ سال بیوهاش. بیوه بزرگترین شاعر شوروی هویتی بس عظیم بود و تعداد آنها در دهه ۳۰ و ۴۰ آنقدر زیاد بود که میتوانستند اتحادیه صنفی بزنند.
هویت “نادژدا” با دو شاعر پیوند داشت، همسرش و “آنا آخماتوا”. زبان شعری این دو شاعر وامدار نثر عالی روسی در نیمه دوم قرن ۱۹ بود .”آخماتوا “همیشه میگفت که بیشتر شخصیتهای داستایوفسکی قهرمانان پا به سن گذاشته پوشکین هستند.
“نادژدا “ همه اشعار این دو شاعر را به خاطر سپرد. او در زمانهای میزیست که مکتوب کردن شعرهای مقاومت مجازاتی بس سنگین داشت. این اشعار بخش مهمی از هویت او شد و در قالب کتاب “ امید علیه امید “ در آمد.
********** نادژدا “معتقد است رنج موجب اعتلا هنر نمیشود. این سفسطهی زشتی است. رنج کور میکند، کر میکند، ویران میکند. “اوسیپ “ پیش از انقلاب هم شاعر بزرگی بود و “آنا “و “مارینا تسوتایوا” هم بدون این همه رنج شاعرانی میبودند که حال هستند.
هویت “نادژدا “را فرهنگ تشکیل داده بود. او سعی کرد که اشعار “اوسیپ “را زنده نگه دارد نه خاطره او را . او ۴۲ سال بیوه شعرهای او بود نه خود او، اگرچه که او را عاشقانه دوست داشت. این عشق نخبه گرایانه فقط در بستر فرهنگ تحقق می یابد نه رختخواب. او در آخر عمرش “اوسیپ” را بیشتر از روز عروسیاش دوست داشت و علت محذوب شدن خواننده به کتابش هم همین است.
بوالقاسم لاهوتی و ماندلشتام
ابوالقاسم لاهوتی، شاعر ایرانی دوره رضاشاه، پس از اینکه به عثمانی گریخت، به شوروی مهاجرت کرد و در آنجا به گفتن شعر به زبان فارسی ادامه داد. لاهوتی در سلسلهمراتب «اتحادیهی نویسندگان شوروی» تدریجا تا آنجا پیش رفت که معاون این اتحادیه شد که منصب بسیار مهمی بود. در واقع آدمهای بزرگی مثل پاسترناک و شولوخوف و… وضعیت امور زندگی و معیشتیشان زیردست لاهوتی بود. لاهوتی رابطه بسیار خوبی هم با ماندلشتام داشت تا آنجا که به سراغ وی میرود و به او پیشنهاد میکند که شعری در وصف رژیم بگوید تا بلکه مشکلاتش با رژیم حل شود. ماندلشتام به حرف او گوش میکند و شعر را مینویسد اما نهایتا دردی از دردهای ماندلشتام را دوا نمیکند. نادژدا ماندلشتام در کتابش از خیلی ها بد گفته اما شاید ابوالقاسم لاهوتی تنها کسیست که وی به خوبی از او یاد کرده و لقب «شاعر مهربان ایرانی» را روی او گذاشته است. لاهوتی بعدا در تاجیکستان وزیر فرهنگ شد و حتی حالا هم چهره محبوبی به شمار می رود.
1877 امید علیه امید2/10✍️نادژدا “همسر “اوسیپ ماندلشتام
قدیم به تمامی همسران #خاورانزندگی ما همسران خاوران شباهتهای بسیار با زندگی نادژدا ( به روسی یعنی امید) ماندلشتام دارد. ما نیز چون او دههها دادخواه عزیزانمان هستیم. اوسیپ در گورهای جمعی کنار اردوگاه کولیما به خاک داده شد و عزیزان ما نیز در گورهای جمعی خاوران.مواجه او با فقدان همسرش و نحوه دادخواهی او درسهای بزرگی برای ما دارد.
کاغذ به مثابهی مدرک جرم!
از آنجا که نوشتن اشعار ماندلشتام بر روی کاغذ، سندی برای محکومیت و اعلام جرم علیه او تلقی میشد، ناژدا ماندلشتام سعی میکرد اشعار و نوشتههای ماندلشتام و آنا آخماتووا را به ذهن بسپارد و حفظ کند. چرا که در آن زمان تنها یک برگه کاغذ میتوانست سرنوشت آنها را تغییر دهد. او حتی سعی میکرد آهنگ اشعار ماندلشتام را که خود او میگفت، چون زمزمهای در گوشش بشنود و از بر کند. زنان بسیاری مثل من وجود دارند که سالیان متمادی شبها بیدار ماندهاند تا واژههای شوهران مردهشان را بارها و بارها تکرار کنند.
دوست دارم زنی را یادآور بشوم که نمیتوانم نامش را ذکر کنم؛ زیرا هنوز زنده است. در ۱۹۳۷ روزنامهها حملات تندی به شوهرش، که مقام بلندمرتبهای بود، کردند. او در خانه نشست تا ماموران بیایند و بازداشتش کنند. او شبهنگام نامهی بلند بالایی خطاب به کمیته مرکزی نوشت و از همسرش خواست آن را کلمهبهکلمه به خاطر بسپارد. پس از اعدام این مرد، همسرش بیست سال را در زندان و اردوگاههای کار اجباری سپری کرد. زمانی که زن سرانجام بازگشت، نامهی همسرش را به روی کاغذ آورد و آن را به کمیتهی مرکزی تحویل داد؛ امیدوارم این نامه در آنجا ناپدید نشود.
“نادژدا “همسر “اوسیپ ماندلشتام “ ۸۱ سال عمر کرد که ۱۹ سال آن همسر او بود و ۴۲ سال بیوهاش. بیوه بزرگترین شاعر شوروی هویتی بس عظیم بود و تعداد آنها در دهه ۳۰ و ۴۰ آنقدر زیاد بود که میتوانستند اتحادیه صنفی بزنند.
هویت “نادژدا” با دو شاعر پیوند داشت، همسرش و “آنا آخماتوا”. زبان شعری این دو شاعر وامدار نثر عالی روسی در نیمه دوم قرن ۱۹ بود .”آخماتوا “همیشه میگفت که بیشتر شخصیتهای داستایوفسکی قهرمانان پا به سن گذاشته پوشکین هستند.
“نادژدا “ همه اشعار این دو شاعر را به خاطر سپرد. او در زمانهای میزیست که مکتوب کردن شعرهای مقاومت مجازاتی بس سنگین داشت. این اشعار بخش مهمی از هویت او شد و در قالب کتاب “ امید علیه امید “ در آمد.
********** نادژدا “معتقد است رنج موجب اعتلا هنر نمیشود. این سفسطهی زشتی است. رنج کور میکند، کر میکند، ویران میکند. “اوسیپ “ پیش از انقلاب هم شاعر بزرگی بود و “آنا “و “مارینا تسوتایوا” هم بدون این همه رنج شاعرانی میبودند که حال هستند.
هویت “نادژدا “را فرهنگ تشکیل داده بود. او سعی کرد که اشعار “اوسیپ “را زنده نگه دارد نه خاطره او را . او ۴۲ سال بیوه شعرهای او بود نه خود او، اگرچه که او را عاشقانه دوست داشت. این عشق نخبه گرایانه فقط در بستر فرهنگ تحقق می یابد نه رختخواب. او در آخر عمرش “اوسیپ” را بیشتر از روز عروسیاش دوست داشت و علت محذوب شدن خواننده به کتابش هم همین است.
بوالقاسم لاهوتی و ماندلشتام
ابوالقاسم لاهوتی، شاعر ایرانی دوره رضاشاه، پس از اینکه به عثمانی گریخت، به شوروی مهاجرت کرد و در آنجا به گفتن شعر به زبان فارسی ادامه داد. لاهوتی در سلسلهمراتب «اتحادیهی نویسندگان شوروی» تدریجا تا آنجا پیش رفت که معاون این اتحادیه شد که منصب بسیار مهمی بود. در واقع آدمهای بزرگی مثل پاسترناک و شولوخوف و… وضعیت امور زندگی و معیشتیشان زیردست لاهوتی بود. لاهوتی رابطه بسیار خوبی هم با ماندلشتام داشت تا آنجا که به سراغ وی میرود و به او پیشنهاد میکند که شعری در وصف رژیم بگوید تا بلکه مشکلاتش با رژیم حل شود. ماندلشتام به حرف او گوش میکند و شعر را مینویسد اما نهایتا دردی از دردهای ماندلشتام را دوا نمیکند. نادژدا ماندلشتام در کتابش از خیلی ها بد گفته اما شاید ابوالقاسم لاهوتی تنها کسیست که وی به خوبی از او یاد کرده و لقب «شاعر مهربان ایرانی» را روی او گذاشته است. لاهوتی بعدا در تاجیکستان وزیر فرهنگ شد و حتی حالا هم چهره محبوبی به شمار می رود.
1876 امید علیه امید1/10✍️نادژدا “همسر “اوسیپ ماندلشتام
قدیم به تمامی همسران #خاوران
زندگی ما همسران خاوران شباهتهای بسیار با زندگی نادژدا ( به روسی یعنی امید) ماندلشتام دارد. ما نیز چون او دههها دادخواه عزیزانمان هستیم. اوسیپ در گورهای جمعی کنار اردوگاه کولیما به خاک داده شد و عزیزان ما نیز در گورهای جمعی خاوران.
مواجه او با فقدان همسرش و نحوه دادخواهی او درسهای بزرگی برای ما دارد.
کاغذ به مثابهی مدرک جرم!
از آنجا که نوشتن اشعار ماندلشتام بر روی کاغذ، سندی برای محکومیت و اعلام جرم علیه او تلقی میشد، ناژدا ماندلشتام سعی میکرد اشعار و نوشتههای ماندلشتام و آنا آخماتووا را به ذهن بسپارد و حفظ کند. چرا که در آن زمان تنها یک برگه کاغذ میتوانست سرنوشت آنها را تغییر دهد. او حتی سعی میکرد آهنگ اشعار ماندلشتام را که خود او میگفت، چون زمزمهای در گوشش بشنود و از بر کند. زنان بسیاری مثل من وجود دارند که سالیان متمادی شبها بیدار ماندهاند تا واژههای شوهران مردهشان را بارها و بارها تکرار کنند.
دوست دارم زنی را یادآور بشوم که نمیتوانم نامش را ذکر کنم؛ زیرا هنوز زنده است. در ۱۹۳۷ روزنامهها حملات تندی به شوهرش، که مقام بلندمرتبهای بود، کردند. او در خانه نشست تا ماموران بیایند و بازداشتش کنند. او شبهنگام نامهی بلند بالایی خطاب به کمیته مرکزی نوشت و از همسرش خواست آن را کلمهبهکلمه به خاطر بسپارد. پس از اعدام این مرد، همسرش بیست سال را در زندان و اردوگاههای کار اجباری سپری کرد. زمانی که زن سرانجام بازگشت، نامهی همسرش را به روی کاغذ آورد و آن را به کمیتهی مرکزی تحویل داد؛ امیدوارم این نامه در آنجا ناپدید نشود.
“نادژدا “همسر “اوسیپ ماندلشتام “ ۸۱ سال عمر کرد که ۱۹ سال آن همسر او بود و ۴۲ سال بیوهاش. بیوه بزرگترین شاعر شوروی هویتی بس عظیم بود و تعداد آنها در دهه ۳۰ و ۴۰ آنقدر زیاد بود که میتوانستند اتحادیه صنفی بزنند.
هویت “نادژدا” با دو شاعر پیوند داشت، همسرش و “آنا آخماتوا”. زبان شعری این دو شاعر وامدار نثر عالی روسی در نیمه دوم قرن ۱۹ بود .”آخماتوا “همیشه میگفت که بیشتر شخصیتهای داستایوفسکی قهرمانان پا به سن گذاشته پوشکین هستند.
“نادژدا “ همه اشعار این دو شاعر را به خاطر سپرد. او در زمانهای میزیست که مکتوب کردن شعرهای مقاومت مجازاتی بس سنگین داشت. این اشعار بخش مهمی از هویت او شد و در قالب کتاب “ امید علیه امید “ در آمد.
********** نادژدا “معتقد است رنج موجب اعتلا هنر نمیشود. این سفسطهی زشتی است. رنج کور میکند، کر میکند، ویران میکند. “اوسیپ “ پیش از انقلاب هم شاعر بزرگی بود و “آنا “و “مارینا تسوتایوا” هم بدون این همه رنج شاعرانی میبودند که حال هستند.
هویت “نادژدا “را فرهنگ تشکیل داده بود. او سعی کرد که اشعار “اوسیپ “را زنده نگه دارد نه خاطره او را . او ۴۲ سال بیوه شعرهای او بود نه خود او، اگرچه که او را عاشقانه دوست داشت. این عشق نخبه گرایانه فقط در بستر فرهنگ تحقق می یابد نه رختخواب. او در آخر عمرش “اوسیپ” را بیشتر از روز عروسیاش دوست داشت و علت محذوب شدن خواننده به کتابش هم همین است.
بوالقاسم لاهوتی و ماندلشتام
ابوالقاسم لاهوتی، شاعر ایرانی دوره رضاشاه، پس از اینکه به عثمانی گریخت، به شوروی مهاجرت کرد و در آنجا به گفتن شعر به زبان فارسی ادامه داد. لاهوتی در سلسلهمراتب «اتحادیهی نویسندگان شوروی» تدریجا تا آنجا پیش رفت که معاون این اتحادیه شد که منصب بسیار مهمی بود. در واقع آدمهای بزرگی مثل پاسترناک و شولوخوف و… وضعیت امور زندگی و معیشتیشان زیردست لاهوتی بود. لاهوتی رابطه بسیار خوبی هم با ماندلشتام داشت تا آنجا که به سراغ وی میرود و به او پیشنهاد میکند که شعری در وصف رژیم بگوید تا بلکه مشکلاتش با رژیم حل شود. ماندلشتام به حرف او گوش میکند و شعر را مینویسد اما نهایتا دردی از دردهای ماندلشتام را دوا نمیکند. نادژدا ماندلشتام در کتابش از خیلی ها بد گفته اما شاید ابوالقاسم لاهوتی تنها کسیست که وی به خوبی از او یاد کرده و لقب «شاعر مهربان ایرانی» را روی او گذاشته است. لاهوتی بعدا در تاجیکستان وزیر فرهنگ شد و حتی حالا هم چهره محبوبی به شمار می رود.
1875 من و هیچکس✍️دلفین دو ویگان
داستان زندگی دختر کارتنخواب و لو برتینیاک تیزهوش قصه تضاد و نابرابری اجتماعی است
دلفین دو ویگان (به فرانسوی: Delphine de Vigan) زاده اول مارس ۱۹۶۶ در بولونی-بیانکور واقع در حومۀ پاریس، نویسنده زن قرن بیستم میلادی اهل فرانسه است. رمان «من و هیچکس» اثر دلفین دوویگان نویسندهی معاصر فرانسوی در سال ۲۰۱۲ برندهی جایزهی ادبی سال این کشور شد.
داستان گرد زندگی دو دختر جوان میچرخد؛ یکی ولگرد و سرگشتهی کوچه و خیابان و آن یکی دانشآموز اما درپی تجربههای نو برای شناخت زندگی. این برخورد برعکس بسیاری از داستانهای مشابه، تباهی درپی ندارد، بلکه حاصل آن شناخت، آگاهی و درکی تازه از دنیاست.
«مثل هیچکس» تصویری زنده و جاندار از دغدغهها، هراسها و دلبستگیهای نسل جوان امروز فرانسه را برای ما تصویر میکند، با نثری روان و داستانی جذاب .
لو برتینیاک نوجوانی ۱۳ ساله با دختر ۱۸ ساله بیخانمانی به نام نولون آشنا می شود و با این آشنایی زندگیش دستخوش تغییراتی می گردد. لو که دختری تنها در خانواده ای نه چندان منسجم است، با مادری بیمار و افسرده و پدری که تمام تلاشش را می کند تا زندگیشان را حفظ کند، با آشنایی با نو و برقراری ارتباط با او از دنیای تنهایی که برای خود ساخته کم کم فاصله می گیرد.
لو، نولون را سوژهی یکی از درسهای عملی مدرسهاش قرار می دهد و با او مصاحبه ای انجام می دهد که طی آن با نحوه زندگی بیخانمانهای پاریس، دوستیها و ارتباطاتشان آشنا میشود و درصدد کمک به نو، دختری طردشده از جامعه، تنها و بیخانواده برمی آید.
1874 داستان من2/2✍️مرلین مونرو
«داستان من» نوشته مرلین مونرو، روایتی از زندگی این بازیگر افسانهای سینما از زبان خودش است. این کتاب در سه موضوع اصلی خلاصه میشود:
- کودکی و نوجوانی سخت: مریلین مونرو در یک خانواده فقیر در لس آنجلس به دنیا آمد و در یتیمخانه بزرگ شد. او در دوران کودکیاش از آزار و اذیتهای زیادی رنج برد و از اختلال دوقطبی رنج میبرد.
- موفقیت در هالیوود: مونرو در سال 1944 با گرفتن قراردادی از استودیوی فاکس قرن بیستم، وارد دنیای بازیگری شد. او در ابتدا نقشهای کوچکی در فیلمهای مختلف بازی کرد، اما با بازی در فیلم «خارش هفتساله» در سال 1955 به شهرت رسید. مونرو در دهه 1950 به یکی از محبوبترین بازیگران هالیوود تبدیل شد و در فیلمهای معروفی مانند «همهاش حقیقت است»، «بعضیها داغشو دوست دارند» و «بعضیها داغشو دوست دارند» بازی کرد.
- زندگی شخصی پر فراز و نشیب: مونرو زندگی پر فراز و نشیبی داشت. او با بیماریهای روانی دست و پنجه نرم میکرد و در روابط عاشقانهاش نیز شکست میخورد. او سرانجام در سال 1962 در سن 36 سالگی درگذشت.
این کتاب برای علاقهمندان به سینما و زندگینامهنویسی یک اثر ارزشمند است.
این کتاب روایتی صادقانه و بیپرده از زندگی یک بازیگر افسانهای است و اطلاعات جامع و مفیدی در مورد زندگی و حرفه او ارائه میکند.
1873 داستان من1/2✍️مرلین مونرو
«داستان من» نوشته مرلین مونرو، روایتی از زندگی این بازیگر افسانهای سینما از زبان خودش است. این کتاب در سه موضوع اصلی خلاصه میشود:
- کودکی و نوجوانی سخت: مریلین مونرو در یک خانواده فقیر در لس آنجلس به دنیا آمد و در یتیمخانه بزرگ شد. او در دوران کودکیاش از آزار و اذیتهای زیادی رنج برد و از اختلال دوقطبی رنج میبرد.
- موفقیت در هالیوود: مونرو در سال 1944 با گرفتن قراردادی از استودیوی فاکس قرن بیستم، وارد دنیای بازیگری شد. او در ابتدا نقشهای کوچکی در فیلمهای مختلف بازی کرد، اما با بازی در فیلم «خارش هفتساله» در سال 1955 به شهرت رسید. مونرو در دهه 1950 به یکی از محبوبترین بازیگران هالیوود تبدیل شد و در فیلمهای معروفی مانند «همهاش حقیقت است»، «بعضیها داغشو دوست دارند» و «بعضیها داغشو دوست دارند» بازی کرد.
- زندگی شخصی پر فراز و نشیب: مونرو زندگی پر فراز و نشیبی داشت. او با بیماریهای روانی دست و پنجه نرم میکرد و در روابط عاشقانهاش نیز شکست میخورد. او سرانجام در سال 1962 در سن 36 سالگی درگذشت.
این کتاب برای علاقهمندان به سینما و زندگینامهنویسی یک اثر ارزشمند است.
این کتاب روایتی صادقانه و بیپرده از زندگی یک بازیگر افسانهای است و اطلاعات جامع و مفیدی در مورد زندگی و حرفه او ارائه میکند.