tabotab

اولین صبح پاییز، شاخه های درخت یاس را پیاده روی می کنم

سر هر پیچ می ایستم، صندلی ها را کنار خیابان گلبرگ یاس می چینم و کافه ای خیابانی بر پا می کنم.

از آنهایی که بوی خاطره ی شما را می دهد، مزه ی دمنوش می دهد

وقتی شما لیوان چای تان را هم می زنید، دنیایم جزر و مد می شود. اما آسمانم نه ماه دارد نه خورشید.

از همان ابری ها که خودتان دوست دارید

اولین صبح پاییز، نه پاییز است نه تابستان

چیزی شبیه بهار است که بدون شما سرد است.

اولین صبح پاییز یک چهار فصل است بدون شما،

اما با شما شروع مهر است.

راستی چرا موهایتان پیچ پیچ است و بوی عطر گل یاس می دهد؟

***********************

تَب و تاب | عاشقانه های یونس محمدی

موسیقی این اپیزود : تویگار ایشیگلی

***********************

اجرای زنده ی  تب و تاب، هر شب از رادیو اینترنتی اُدو

ساعت ۲۳ به وقت ایروان

کسی ماه گرفتگی ها را در تاریخ نمی نویسد!

***********************

تَب و تاب | عاشقانه های یونس محمدی

موسیقی این اپیزود : تویگار ایشیگلی

***********************

اجرای زنده ی  تب و تاب، هر شب از رادیو اینترنتی اُدو

ساعت ۲۳ به وقت ایروان

داستانی کوتاه از مجموعه ای به نام : اجازه می فرمائید گاهی خواب شما را ببینم

نوشته ی محمد صالح علاء

***********************

تَب و تاب | عاشقانه های یونس محمدی

موسیقی این اپیزود : از آلبوم گذر- پیمان یزدانیان

***********************

اجرای زنده ی  تب و تاب، هر شب از رادیو اینترنتی اُدو

ساعت ۲۳ به وقت ایروان

حال و هوای زمستون

بین سیاه و سفید ها و خاکستری ها

یکی تو پیاده رو داد زد

***********************

تَب و تاب | عاشقانه های یونس محمدی

موسیقی این اپیزود : تویگار ایشیگلی

***********************

اجرای زنده ی  تب و تاب، هر شب از رادیو اینترنتی اُدو

ساعت ۲۳ به وقت ایروان

خط آخر قصه، حرف تو بود

بین حرف ها و کلمه ها شنیدم که کسی میگه :

"بند کفشهاشو  بست"

ولی بعدش نقطه نذاشت، رفت سر خط

چند کلمه پشت هم قطار شدن و گفتن :

"رفت به سمت در"

دستم رو گذاشتم رو خط آخر، کتاب رو بستم

می دونی چند ساله کتابت تو قفسه ست که بیای و آخر قصه ت رو خودت تعریف کنی؟

شاید تو خط آخر، کسی حرفی از من زده باشه..

***********************

تَب و تاب | عاشقانه های یونس محمدی

موسیقی این اپیزود : تویگار ایشیگلی

***********************

اجرای زنده ی  تب و تاب، هر شب از رادیو اینترنتی اُدو

ساعت ۲۳ به وقت ایروان

بایستی ها ی زیادی وجود داشت

خودت می دونی،

میشه یه جاده رو تنهایی دوید، هر جا خسته شی بشینی ، وابسته ش بشی، بمونی

ولی دو تایی بایستی های زیادی داره

خسته شو، دلگیر شو، متنفر شو ولی وسطاش نشین

وابسته ش نشو، نمون

من آدم جاده نبودم

ولی عاشق تو بودم

ببین حالا تا کجا اومدیم؟

اولاش اصلا معلوم نیست

آخراش هم معلوم نیست

خسته شو ، دلگیر شو، متنفر شو، ولی وسطاش نشین

دو تایی بایستی های زیادی داره

عزیز دلم..

***********************

تَب و تاب | عاشقانه های یونس محمدی

موسیقی این اپیزود : تویگار ایشیگلی

***********************

اجرای زنده ی  تب و تاب، هر شب از رادیو اینترنتی اُدو

ساعت ۲۳ به وقت ایروان

اونی که می خواستی تو غبارا گم شد

مرغـی شد و پشت حصـارا گم شد

اسم تـــورو روبال مرغـــا نوشـت

رو کُنده ی سبـــز درختـــا نوشـــت

اونی که میخواستی از مرجان

یه روز که بارون میومد بهـش گفت

یه روز دیگه رو موج دریــا نوشت

دریا با موجاش اونو از خودش روند

مرغ هــوا گـم شد و اونو گریــــوند

اونی که میخواستی از مرجان

بـاد اومــد و تو جنگـلا قـــدم زد

اسم تــــو رو از همــه جا قلـــم زد

ببین جدایــــی چـــه به روزش آورد

چـه سرنوشتـــی که براش رقـــم زد..

***********************

تَب و تاب | عاشقانه های یونس محمدی

ترانه ای از مرجان

***********************

اجرای زنده ی  تب و تاب، هر شب از رادیو اینترنتی اُدو

ساعت ۲۳ به وقت ایروان

پرسیدم جات اَمنه؟

گفتی کجا؟

گفتم همینجایی که وایسادی، کنارِمن

نفس عمیقی کشیدی

جات امن نبود

ولی دستت تو دست من بود

چقدر مبهم عاشقیم..

***********************

تَب و تاب | عاشقانه های یونس محمدی

موسیقی این اپیزود : تویگار ایشیگلی

***********************

اجرای زنده ی  تب و تاب، هر شب از رادیو اینترنتی اُدو

ساعت ۲۳ به وقت ایروان